Dictiornary-Farsi | تاریک خانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
darkroom	تاریک خانه
darkrooms	تاریک خانه
camera obscura	تاریک خانه


Search result with all words

the narrow house	خانه تنگ و تاریک
Other Matches

lady help	زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole	کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy	خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house	تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house	خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycombs	ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycomb	ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check	طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine	پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft	عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody	ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check	طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door	کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Honey comb design	طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
cellular	لانه زنبوری خانه خانه
garde manger	سرد خانه اشپز خانه
bagnio	فاحشه خانه جنده خانه
weigh house	قپاندار خانه ترازودار خانه
i do not know your house	خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells	جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell	جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
darkest	تاریک
dark	تاریک
subfuscous	تاریک
gloomiest	تاریک
gloomier	تاریک
aphotic	تاریک
nighted	تاریک
darker	تاریک
pitch dark	تاریک
nubilous	تاریک
murk	تاریک
dusky	تاریک
lackluster	تاریک
stygian	تاریک
dim	تاریک
dimmed	تاریک
ambiguous	تاریک
gloomy	تاریک
dims	تاریک
caliginous	تاریک
formulas	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae	الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
darkening	تاریک شدن
overshadowing	تاریک کردن
darken	تاریک کردن
darken	تاریک شدن
overshadows	تاریک کردن
overshadowed	تاریک کردن
overshadow	تاریک کردن
black hole	زندان تاریک
tenebrific	تاریک کننده
black holes	زندان تاریک
tenebrific	تاریک وتیره
tenebrous	تاریک کننده
darkening	تاریک کردن
darkens	تاریک شدن
darkle	تیره تاریک
twilight	تاریک روشن
twilight	تاریک و روشن
darkener	تاریک کننده
obscurantism	تاریک اندیشی
dark lines	خطوط تاریک
dark current	جریان تاریک
dusk	تاریک نمودن
cimmerian	فلمانی تاریک
twilit	تاریک وروشن
darkens	تاریک کردن
darkish	نسبتا تاریک
alley way	کوچه تاریک
to grow dark	تاریک شدن
sombre	تاریک غم انگیز
electrode dark current	جریان تاریک
benighted	شب زده تاریک
umbra	نقطه تاریک
duskish	اندکی تاریک
duskily	تاریک وار
dusk	تاریک وروشن
cat eyed	تاریک بین
obtenebrate	تاریک کردن
blinds	تاریک ناپیدا
blind	تاریک ناپیدا
somber	تاریک غم انگیز
dims	: کم نور تاریک
dimmed	: کم نور تاریک
dim	: کم نور تاریک
gloom	تاریک کردن
oubliette	حبس تاریک
blinded	تاریک ناپیدا
dims	تاریک تیره کردن
It is getting dark .	هوادارد تاریک می شود
hittorf dark space	فضای تاریک هیتورف
nautical twilight	تاریک و روشن دریایی
cathode dark space	فضای تاریک کاتد
anode dark space	فضای تاریک اند
darken ship	تاریک کردن ناو
dark trace tube	لامپ تصویر تاریک
crookes dark space	فضای تاریک کاتد
obfuscation	مبهم و تاریک کردن
obfuscate	مبهم و تاریک کردن
dark trace screen	صفحه تصویر تاریک
dimmed	تاریک تیره کردن
dark line spectrum	طیف خطوط تاریک
dim	تاریک تیره کردن
It's too dark.	آن خیلی تاریک است.
hittorf dark space	فضای تاریک کاتد
crookes dark space	فضای تاریک هیتورف
murkilly	بطور تاریک یا تیره
gloaming	غروب تاریک و روشن
aphotic zone	لایه تاریک اقیانوس
aphotic stratum	لایه تاریک اقیانوس
aston dark space	فضای تاریک استن
astronomical twilight	تاریک وروشن نجومی
dimmest	تاریک تیره کردن
pitchy	قیرگون سیاه و تاریک
aphotic zone	طبقه تاریک اقیانوس
aphotic stratum	طبقه تاریک اقیانوس
faraday dark space	فضای تاریک فارادی
In the dark corner of the room .	در گوشه تاریک اطاق
dimmer	تاریک تیره کردن
sombrely	بطور تاریک یا افسرده
camera obscura	اطاقک تاریک جعبه عکاسی
tenebrous	تاریک وتیره تاریکی اور
Twilight . In the dusk of the evening .	گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
becloud	با ابر پوشاندن تاریک کردن
range	یک خانه یا تعدادی خانه
ranged	یک خانه یا تعدادی خانه
ranges	یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb	خانه خانه کردن
Try to be home before dark.	سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
ink	مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks	مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
dusk	تیرگی هواهوای تاریک روشن یا گرگ ومیش
the house is in my possession	خانه در تصرف من است خانه در دست من است
The darkest hour is that before the down. <proverb>	تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
carpet moth	بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
dims	تاریک شدن میرا شدن
darker	تیره کردن تاریک کردن
dark	تیره کردن تاریک کردن
obscuring	تیره کردن تاریک کردن
obscurer	تیره کردن تاریک کردن
obscures	تیره کردن تاریک کردن
dimmed	تاریک شدن میرا شدن
obscured	تیره کردن تاریک کردن
obscure	تیره کردن تاریک کردن
obscurest	تیره کردن تاریک کردن
dim	تاریک شدن میرا شدن
darkest	تیره کردن تاریک کردن
dwelling	خانه
roommates	هم خانه
homes	خانه
pied-a-terre	خانه
housed	خانه
pigeon-hole	خانه
dwellings	خانه
shack	خانه
shacks	خانه
houses	خانه
home	خانه
houseroom	جا در خانه
alveolate	خانه خانه
pieds-a-terre	خانه
door-to-door	خانه به خانه
door to door	خانه به خانه
sockets	خانه
roommate	هم خانه
cloisonne	خانه خانه
housing	خانه ها
honeycomb	خانه خانه
cellulated	خانه خانه
within doors	در خانه
room	خانه
checkered	خانه خانه
quarterage	خانه
pigeon hole	خانه
pigeon-holes	خانه
socket	خانه
cellular	خانه خانه
house	خانه
honeycombs	خانه خانه
unsheltered <adj.>	بی خانه
cell	خانه
lodges	خانه
her house	خانه اش
her house	خانه ان زن
double-fronted	خانه دو در
lares	خانه
lar	خانه
i was under his roof	در خانه
lodged	خانه
lodge	خانه
houseless	بی خانه
materfamilias	زن خانه
furnace house	خانه
domicile	خانه
tersellated	خانه خانه
rooms	خانه
cells	خانه
domiciles	خانه