Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
astronomical twilight
تاریک وروشن نجومی
Other Matches
dusk
تاریک وروشن
twilit
تاریک وروشن
Twilight . In the dusk of the evening .
گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
celestial precomputation
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
documentary photography
عکس واضح وروشن
cts
واضح وروشن جهت ارسال
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
blue book
کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
astronomical
نجومی
astronomic
نجومی
celestial
نجومی
astrologic
نجومی
sidereal angle
زاویه نجومی
astrophysics
فیزیک نجومی
astronomic observation
دیدبانی نجومی
celestial navigation
ناوبری نجومی
celestial horizon
افق نجومی
astro
نجومی فلکی
astro altitude
ارتفاع نجومی
celestial sphere
کره نجومی
planetary
ستارهای نجومی
year
سال نجومی
address calendar
تقویم نجومی
almanach
تقویم نجومی
ephemeris
تقویم نجومی
ephemeris time
زمان نجومی
ephermeris
تقویم نجومی
first light
افق نجومی
equinox
استوای نجومی
astronomical constants
ثابتهای نجومی
sidereal day
روز نجومی
sidreal year
سال نجومی
telescope
دوربین نجومی
azimuth
سمت نجومی
astronomical unit
واحد نجومی
celestial equator
استوای نجومی
astronomical triangle
مثلث نجومی
radio telescopes
رادیوی نجومی
radio telescope
رادیوی نجومی
telescopes
دوربین نجومی
siderial day
روز نجومی
sidereal time
وقت نجومی
sidereal time
زمان نجومی
astrophysics
فیزیک نجومی استروفیزیک
astronomical twilight
شفق و فلق نجومی
sidereal period
دوره تناوب نجومی
greenwich sidereal time
زمان نجومی گرینویچ
astro compass
قطب نمای نجومی
astrophysicist
متخصص فیزیک نجومی
siderial
وابسته به ثوابت نجومی
equinoctial
مربوط به استوای نجومی
sidereal
وابسته به ثوابت نجومی
telescopic
وابسته بدوربین نجومی
astro tracker
تعقیب کننده نجومی
astronomic station
ایستگاه دیدبانی نجومی
sidereal hour angle
زاویه ساعتی نجومی
gyro compass
قطب نمای نجومی
astrophysical
منسوب به فیزیک نجومی
reticle
شبکه دوربین نجومی
azimuth angle
زاویه گرای نجومی هواپیما
azimuth
گرای نجومی راس القدم
astro tracker
وسیله ناوبری خودکار نجومی
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
gyro angle
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
predominate
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
ephermeris
جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
subfuscous
تاریک
caliginous
تاریک
aphotic
تاریک
murk
تاریک
pitch dark
تاریک
darker
تاریک
dark
تاریک
lackluster
تاریک
nighted
تاریک
nubilous
تاریک
dusky
تاریک
ambiguous
تاریک
stygian
تاریک
dimmed
تاریک
darkest
تاریک
gloomier
تاریک
dims
تاریک
dim
تاریک
gloomy
تاریک
gloomiest
تاریک
autumnal equinox
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
tenebrous
تاریک کننده
camera obscura
تاریک خانه
cat eyed
تاریک بین
to grow dark
تاریک شدن
umbra
نقطه تاریک
tenebrific
تاریک کننده
dark current
جریان تاریک
dark lines
خطوط تاریک
darkener
تاریک کننده
darkle
تیره تاریک
duskily
تاریک وار
duskish
اندکی تاریک
obtenebrate
تاریک کردن
oubliette
حبس تاریک
electrode dark current
جریان تاریک
tenebrific
تاریک وتیره
cimmerian
فلمانی تاریک
sombre
تاریک غم انگیز
blinds
تاریک ناپیدا
somber
تاریک غم انگیز
overshadowed
تاریک کردن
overshadowing
تاریک کردن
overshadows
تاریک کردن
dusk
تاریک نمودن
obscurantism
تاریک اندیشی
darkrooms
تاریک خانه
darkroom
تاریک خانه
darken
تاریک شدن
darken
تاریک کردن
darkening
تاریک شدن
twilight
تاریک و روشن
darkens
تاریک شدن
twilight
تاریک روشن
darkens
تاریک کردن
black holes
زندان تاریک
overshadow
تاریک کردن
dimmed
: کم نور تاریک
darkish
نسبتا تاریک
black hole
زندان تاریک
darkening
تاریک کردن
dim
: کم نور تاریک
dims
: کم نور تاریک
gloom
تاریک کردن
alley way
کوچه تاریک
blind
تاریک ناپیدا
blinded
تاریک ناپیدا
benighted
شب زده تاریک
pitchy
قیرگون سیاه و تاریک
obfuscation
مبهم و تاریک کردن
obfuscate
مبهم و تاریک کردن
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
dim
تاریک تیره کردن
dimmed
تاریک تیره کردن
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
It is getting dark .
هوادارد تاریک می شود
In the dark corner of the room .
در گوشه تاریک اطاق
dims
تاریک تیره کردن
the narrow house
خانه تنگ و تاریک
nautical twilight
تاریک و روشن دریایی
murkilly
بطور تاریک یا تیره
gloaming
غروب تاریک و روشن
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
aphotic zone
لایه تاریک اقیانوس
aphotic zone
طبقه تاریک اقیانوس
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
dimmer
تاریک تیره کردن
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
darken ship
تاریک کردن ناو
dark trace tube
لامپ تصویر تاریک
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
aston dark space
فضای تاریک استن
dimmest
تاریک تیره کردن
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
aphotic stratum
طبقه تاریک اقیانوس
aphotic stratum
لایه تاریک اقیانوس
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
anode dark space
فضای تاریک اند
sombrely
بطور تاریک یا افسرده
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
tenebrous
تاریک وتیره تاریکی اور
becloud
با ابر پوشاندن تاریک کردن
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
Try to be home before dark.
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
dusk
تیرگی هواهوای تاریک روشن یا گرگ ومیش
azimuth deviation
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
stellar guidance
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
almanacs
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac
تقویم سالیانه تقویم نجومی
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
dimmed
تاریک شدن میرا شدن
obscurest
تیره کردن تاریک کردن
dark
تیره کردن تاریک کردن
darker
تیره کردن تاریک کردن
obscurer
تیره کردن تاریک کردن
obscured
تیره کردن تاریک کردن
obscure
تیره کردن تاریک کردن
darkest
تیره کردن تاریک کردن
dim
تاریک شدن میرا شدن
obscuring
تیره کردن تاریک کردن
obscures
تیره کردن تاریک کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com