English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
English Persian
allegation تایید
allegations تایید
verification تایید
approval تایید
corroboration تایید
confirmation تایید
grace تایید
graced تایید
graces تایید
gracing تایید
acknowledgement تایید
acknowledgements تایید
acknowledgments تایید
certification تایید
Other Matches
allowed <adj.> <past-p.> تایید شده
insusceptible تایید ناپذیر
untested <adj.> تایید نشده
corrobrant تایید کننده
unverified <adj.> تایید نشده
agreed <adj.> <past-p.> تایید شده
uninspected <adj.> تایید نشده
vertify تایید کردن
social approval تایید اجتماعی
unaudited <adj.> تایید نشده
unchecked <adj.> تایید نشده
seconder تایید کننده
unevaluated <adj.> تایید نشده
price support تایید قیمت
unexamined <adj.> تایید نشده
approved <adj.> <past-p.> تایید شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> تایید شده
passed <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
authorized <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
authorised [British] <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
approved <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
allowed <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
agreed <adj.> <past-p.> به تایید رسیده
passed <adj.> <past-p.> تایید شده
authorized <adj.> <past-p.> تایید شده
corroborator تایید کننده
emphasised تایید کردن
approved تایید شده
approved به تایید رسیده
approvingly تایید شده
approvingly به تایید رسیده
ratified تایید کردن
corroborating تایید کردن
corroborates تایید کردن
corroborated تایید کردن
corroborate تایید کردن
gracing تایید کردن
graces تایید کردن
validity تایید تصدیق
supporting تایید کردن
endorsements موافقت تایید
emphasises تایید کردن
emphasising تایید کردن
emphasize تایید کردن
emphasized تایید کردن
emphasizes تایید کردن
approve تایید کردن
approves تایید کردن
ratifying تایید کردن
approving تایید کردن
ratify تایید کردن
endorsement موافقت تایید
graced تایید کردن
grace تایید کردن
confirms تایید کردن
confirmer تایید کننده
confirmor تایید کننده
emphasizing تایید کردن
certifiable قابل تایید
confirmed تایید شده
acknowledging تایید کردن
support تایید کردن
corroborant تایید کننده
support تقویت تایید
confirmative تایید کننده
acknowledgement of order تایید سفارش
ratifies تایید کردن
acknowledges تایید کردن
acknowledge تایید کردن
confirm تایید کردن
assertion تایید ادعا افهارنامه
approved bank بانک تایید شده
security clearance تایید صلاحیت کردن
self sustained تایید شده نفس
support تایید کردن نگهداری
confirmable قابل تایید وتصدیق
approved circuit مدار تایید شده
confirmed location موضع تایید شده
validation تایید معتبر سازی
confirmation تایید ازاطلاعات رسیده
quality control approval تایید کنترل کیفیت
verifiable قابل تصدیق تایید
validate تایید اعتبار قانونی کردن
validated تایید اعتبار قانونی کردن
vouch اطمینان دادن تایید کردن
validates تایید اعتبار قانونی کردن
validating تایید اعتبار قانونی کردن
unconfirmed letter of credit اعتبار اسنادی تایید نشده
confirmed location محل تایید شده دشمن
confirmed letter of credit اعتبار اسنادی تایید شده
Thank you for the confirmation of your request! از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
authenticator تایید کننده اعتبار اسناد
confirmed by documents <adj.> تایید شده توسط اسناد
avouch مقرر داشتن تصدیق و تایید کردن
daclare تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
corroborative تایید کننده- موید- تقویت امیز
clearance پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
institute for professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
O.K. دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
homologate اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
consulage هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
protocol استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocols استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
guarantees متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guaranteed متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guarantee متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
receipt notification خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
support پشتیبانی کردن تایید کردن پایه
approve تصدیق کردن تایید کردن
approves تصدیق کردن تایید کردن
upholds تقویت کردن تایید کردن
second پشتیبانی کردن تایید کردن
uphold تقویت کردن تایید کردن
approving تصدیق کردن تایید کردن
seconded پشتیبانی کردن تایید کردن
seconding پشتیبانی کردن تایید کردن
to give a knee to حمایت کردن تایید کردن
seconds پشتیبانی کردن تایید کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com