| Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| that depends |
تا چه شرایطی درکار باشد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| There must be a catch(trick)in it. |
باید حقه ای درکار باشد |
| There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it . |
کلکی درکار باید باشد ( هست ) |
| implied trust |
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد |
| at work |
دست درکار |
| bigbrother |
رهبر درکار یا عقیدهای |
| To put ones nose into other peoples affairs . |
درکار دیگران فضولی کردن |
| stick |
پیچ درکار تحمل کردن |
| electromagnetic interference |
مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها |
| under the same conditions |
شرایطی برابر |
| supererogation |
زیاده روی درکار خوش خدمتی |
| Something is wrong. |
عیبی درکار [این موضوع] است. |
| To lay down certain conditions . |
شرایطی معین کردن |
| in one's element <idiom> |
شرایطی که به شکل طبیعی به سمت شخص بیاید |
| mutual terms |
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند |
| copyright |
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت |
| copyrights |
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت |
| fairness |
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند |
| input output bound |
شرایطی که در ان سرعت واحدپردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم میشود |
| process bound |
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود |
| hung start |
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد |
| zero lash |
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد |
| blow-ups |
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد |
| blow up |
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد |
| blow-up |
توقف غیر منتظره یک برنامه به خاطر یک اشتباه یا به دلیل مواخه شدن با شرایطی ازداده که نمیتواند ان را بکارگیرد |
| limit state |
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد |
a closed mouth catches no flies <proverb>  |
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد |
| moored mine |
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد |
| hottest |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
| hot |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
| hotter |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
| for the world <idiom> |
تحت تاثیر هرشرایطی ،تحت هر شرایطی |
| escutcheon |
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار |
| hotbeds |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
| hotbed |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
| imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
| open back |
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.] |
| laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
| lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
| wellŠsuppose it is so |
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد |
| Zel-i Sultan vase |
طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.] |
| karachoph design |
لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.] |
| charge |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
| charges |
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند |
| rool crush |
اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.] |
| cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
| shaggy ugs |
فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.] |
| denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
| denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
| armistise |
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد |
| gini coefficient |
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست |
| any old thing |
هر چه باشد |
| reflexively |
باشد |
| incomplete flower |
کم باشد |
| custom's declaration |
باشد |
| Benedictines |
باشد |
| Benedictine |
باشد |
| some one or other |
هر کس باشد |
| admissibly |
باشد |
| admissibleness |
باشد |
| at the owner's risk |
باشد |
| if any |
اگر باشد |
| over crowding |
بیشتر باشد |
| if he be |
اگر او باشد |
| coute que coute |
بهربهاکه باشد |
| keep your peck up |
دل داشته باشد |
| worksheet |
ی داشته باشد |
| let it remain as it is |
بگذارید باشد |
| let it be |
بگذارید باشد |
| stet |
بگذارید باشد |
| quantum sufficit |
چندان که بس باشد |
| hydroxide |
داشته باشد |
| whosoever |
هر شخصی که باشد |
| be it so |
چنین باشد |
| whoso |
هر شخصی که باشد |
| whencesoever |
از هرجا که باشد |
| beit so |
چنین باشد |
| at most |
خیلی باشد |
| i girder |
تیری که بشکل ) باشد |
| i beam or i beam |
تیری که به شکل ) باشد |
| pterygium |
گلبرگی که مانندبال باشد |
| at all events |
بهر وسیله که باشد |
| at any price |
بهر قسمت که باشد |
| out of range |
که خارج از حد سیستم باشد |
| kentish fire |
که نشانه نفاق ..باشد |
| Mark my words . Remember what I told you . |
یادت باشد چه گفتم |
| pitfully |
چنانکه سزاوارنکوهش باشد |
| HTTPD |
تصدیق و جستجو باشد |
| how difficult soever it may be |
هر قدر سخت باشد |
| if any |
اگر داشته باشد |
| he wished to be private |
می خواست در خلوت باشد |
| he must have gone |
باید رفته باشد |
| perhaps so |
شاید چنین باشد |
| inviolably |
چنانکه سزاوارحرمت باشد |
| strays |
که متوقف نشده باشد |
| shepherdesses |
شبان کلیسا که زن باشد |
| inoffensively |
بی انکه زننده باشد |
| brilliantly |
چنانکه برجسته باشد |
| Mind the step! |
حواست به پله باشد! |
| if need be |
اگر لازم باشد |
| library edition |
چاپی که درخودکتابخانه باشد |
| if necessary |
اگر لازم باشد |
| if i find an opportunity |
اگر مجالی باشد |
| medially |
چنانکه درمیان باشد |
| meetly |
چنانکه در خور باشد |
| as the case may be |
تاچه مورد باشد |
| stray |
که متوقف نشده باشد |
| straying |
که متوقف نشده باشد |
| shepherdess |
شبان کلیسا که زن باشد |
| theonomy |
کشوری که خداپادشاه ان باشد |
| at f. |
منتهی خیلی باشد |
| layers |
ل تصحیح خطا باشد |
| by all means |
بهر قیمت که باشد |
| shell back |
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد |
| layer |
ل تصحیح خطا باشد |
| steady as you go |
راه ثابت باشد |
| culpably |
چنانکه سزاوارسرزنش باشد |
| Keep your mind on your work. |
حواست بکارت باشد |
| caryatid |
ستونی که مجسمه زن باشد |
| You neednt worry . Dont bother your head. |
خیالت راحت باشد |
| rain or shine |
چه باران باشد چه آفتاب |
| May his soull live in peace. |
روحش شاد باشد |
| He is not dead by any chance , is he ? |
نکند مرده باشد ؟ |
| flocculence |
یا دسته پشم باشد |
| riparian |
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد |
| well and good |
باشد چه ضرر دارد |
| site |
محلی که پایه چیزی باشد |
| in claisum |
دریایی که در قلمرو کشورویژهای باشد |
| i shoudel hardly think so |
گمان نمیکنم اینطور باشد |
| thumbnails |
هر چیزی که باندازه ناخن باشد |
| cat and dog life |
زندگی زناشویی که پرازدعوانکبت باشد |
| catch meadow |
چمنی که دردامنه تپهای باشد |
| cessionary |
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد |
| jerkin |
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد |
| coiffure |
مردی که سلمانی زنانه باشد |
| commendably |
چنانکه شایان ستایش باشد |
| granules |
حب و کپسولی که باقند وشکرپوشیده باشد |
| cantilever beam |
تیری که یک طرف ان گیردار باشد |
| interlocutress |
زنی که طرف گفتگو باشد |
| bourg |
محل یاشخصی که مجاورقلعه باشد |
| inflationary gap |
بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد |
| cushions |
وسیلهای که شبیه تشک باشد |
| granule |
حب و کپسولی که باقند وشکرپوشیده باشد |
| boardwalk |
تفرجگاهی درکنارساحل که کف ان تخته باشد |
| boardwalks |
تفرجگاهی درکنارساحل که کف ان تخته باشد |
| cushioning |
وسیلهای که شبیه تشک باشد |
| coiffures |
مردی که سلمانی زنانه باشد |
| inadvisably |
بدون اینکه صلاح باشد |
| cushioned |
وسیلهای که شبیه تشک باشد |
| ineffectively |
بی انکه اثری داشته باشد |
| thumbnail |
هر چیزی که باندازه ناخن باشد |
| Gentile |
کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد |
| sited |
محلی که پایه چیزی باشد |
| dapple |
حیوانی که بدنش خالخال باشد |
| double purchase pulley |
غرغرهای که دو طناب خورداشته باشد |
| foot hill |
تپه ای که در دامنه کوهی باشد. |
| hexahydrate |
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد |
| hellishness |
خویی که شایسته دوزخ باشد |
| expandable |
آنچه قابل گسترش باشد |
| gynaecocracy |
حکومتی که دردست اناث باشد |
| green old wound |
زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد |
| granitic water |
ابی که ازخاک خارادارامده باشد |
| fillbelly |
کسیکه درکاری حریص باشد |
| cushion |
وسیلهای که شبیه تشک باشد |
| bad dept |
طلبی که امکان وصول ان کم باشد |
| i do not wish it otherwise |
جور دیگر باشد نمیخواهم |
| beanball |
توپی که هدف ان سر توپزن باشد |
| Gentiles |
کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد |
| jerkins |
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد |
| if he has found it |
اگر ان را پیدا کرده باشد |
| aerated bread |
نانیکه مصنوعابوسیله گازدرامده باشد |
| between our selves |
حرف بین خودمان باشد |
| pay gravel or dirt |
شن یا خاک زردارشستن ان باصرفه باشد |
| sites |
محلی که پایه چیزی باشد |
| bombproof |
ساختمانی که پناه بمب باشد |
| brass band |
ادوات انها از برنج باشد |
| blazing star |
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد |
| brass bands |
ادوات انها از برنج باشد |
| i suspect him to be a liar |
گمان میکنم دروغگو باشد |
| frothily |
بی انکه مغزیامعنی داشته باشد |
| trigraph |
سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد |
| Supposing that is the case . |
بفرض اینکه اینطور باشد |
| After all I have eaten his salt. |
هر چه باشد با هم نان ونمک خوردیم. |
| It must be quiet. |
باید ساکت و آرام باشد. |
| There must be some mistakes. |
باید اشتباهی شده باشد. |
| problem plav |
نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد |
| preformatted |
آنچه فرمت شده باشد |
| pleasingly |
چنانکه خوش ایند باشد |
| paymistress |
زنی که مامور پرداخت باشد |
| She must be at least 40. |
او [زن] کم کمش باید ۴۰ ساله باشد. |
| orthotone |
که ازخود دارای تیکه باشد |
| on cne's own initiative |
بی انکه کسی گفته باشد |
| rationabile stoverium |
نفقهای که میزان ان منطقی باشد |
| razor edge |
پشته کوه که تیز باشد |
| well begun is h lf done |
بنیاد کار خوب باشد |
| theatrical gestures |
حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد |
| yahoo |
جانوری که درقالب انسانی باشد |
| the u kingdom |
کشوری که پادشاه داشته باشد |
| testate |
متوفایی که وصیت کرده باشد |
| binds |
به صورتی که قابل اجرا باشد |
| telamon |
ستونی که مجسمه مرد باشد |