Dictiornary-Farsi | تبادل حرارت اجباری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
forced convection	تبادل حرارت اجباری


Other Matches

heat exchange	تبادل حرارت
transformation of heat	تبادل حرارت
interchange of heat	تبادل حرارت
exothermic	حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal	حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress	ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis	تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
interchanged	تبادل
handshaking	تبادل
interchanges	تبادل
interchange	تبادل
interchanging	تبادل
transaction	تبادل
exchange	تبادل
exchanged	تبادل
exchanges	تبادل
exchanging	تبادل
interchange of energy	تبادل انرژی
exchange energy	انرژی تبادل
crossing over	تبادل ژنی
transesterification	تبادل استری
concentred exchange	تبادل همزمان
exchange of pleadings	تبادل لوایح
electron exchange	تبادل الکترون
social exchange	تبادل اجتماعی
energy exchange	تبادل انرژی
interchanging	تبادل کردن
ion exchange	تبادل یون
exchange of views	تبادل نظر
change beat	تبادل ضربه
exchange of blows	تبادل ضربه
interlocution	تبادل نظر
chemical exchange	تبادل شیمیایی
interchangeable	تبادل پذیر
heat exchange	تبادل گرما
interchange	تبادل کردن
interchanged	تبادل کردن
interchanges	تبادل کردن
ester interchange	تبادل استری
interchangeability	قابلیت تبادل
ion exchange	تبادل یونی
ion exchange chromatography	کروماتوگرافی تبادل یونی
ion exchange resin	رزین تبادل یونی
pbx	تبادل انشعاب خصوصی
dialog box	جعبه تبادل دوطرفه
charge exchange phenomenon	پدیده تبادل بار
aircraft handover	تبادل کنترل هواپیما
exchanges	تبادل ردوبدل ارز
exchanged	تبادل ردوبدل ارز
exchange	تبادل ردوبدل ارز
exchanging	تبادل ردوبدل ارز
To exchange views with someone . . To compare notes with some one.	با کسی تبادل نظرکردن
to interchange views	تبادل نظر کردن
uncommunicative	بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
mandatory	اجباری
forced	اجباری
de rigueur	اجباری
constrained	اجباری
compulsory	اجباری
compulsive	اجباری
obligatory	اجباری
forcible	اجباری
binding	اجباری
obliging	اجباری
bindings	اجباری
strained	اجباری
of obligation	اجباری
twx	Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
compulsury deduction	فرانشیز اجباری
compulsory levies	مالیات اجباری
prescribed exercise	حرکات اجباری
compulsory freestyle	حرکات اجباری
conscription	خدمت اجباری
compulsory education	اموزش اجباری
compulsorily	بطور اجباری
blessing in d.	توفیق اجباری
compulsory hospitalization	بستری اجباری
statute labour	کار اجباری
coercive	اجباری قهری
levied	سربازگیری اجباری
levies	سربازگیری اجباری
levy	سربازگیری اجباری
levying	سربازگیری اجباری
compulsory	حرکات اجباری
forced saving	پس انداز اجباری
forced sale	فروش اجباری
compulsory saving	پس انداز اجباری
forced oscillations	نوسانهای اجباری
forced movement	حرکت اجباری
forced labor	کار اجباری
juxtaposition	ارتباط اجباری
forced labour	کار اجباری
forced landing	فرود اجباری
pabx	Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
servitude	خدمت اجباری رعیتی
concentration camps	اردوگاه کار اجباری
compulsury deduction	کسر گذاری اجباری
crossing site	محل عبور اجباری
forced marching	راه پیمایی اجباری
forced landing	فرود اجباری هواپیما
forced move	حرکت اجباری شطرنج
forced page break	قطع اجباری صفحه
forced withrawal	عقب نشینی اجباری
concentration camp	اردوگاه کار اجباری
commitment	بستری کردن اجباری
imperative planning	برنامه ریزی اجباری
commitments	بستری کردن اجباری
schoolable	مشمول تحصیل اجباری
scoolable	مشغول تحصیل اجباری
forced crossing	عبور اجباری از رودخانه
impressment	بکار اجباری گماری
work farm	اردوی کار اجباری زندانیان
canalize	هدایت اجباری منشعب کردن
retreats	عقب نشینی اجباری بازگشتن
to have compulsory insurance [cover]	اجباری [الزامی] بیمه بودن
to be compulsorily insured	اجباری [الزامی] بیمه بودن
retreated	عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreat	عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating	عقب نشینی اجباری بازگشتن
ascii	Information Codefor AmericanStandard Interchange کد استاندارد امریکایی برای تبادل اطلاعات
closed shops	قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shop	قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
The convicts are being sent to concentration camps .	محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
protocol	سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocols	سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
thermodynamics	علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
power approach	تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
appleline	IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
pyogenic	حرارت زا
hotness	حرارت
enthrusiasm	حرارت
mettlesome	با حرارت
fervidity	حرارت
fervidness	حرارت
warmest	با حرارت
adust	با حرارت
heat	حرارت
warms	با حرارت
fire	حرارت
fired	حرارت
verve	حرارت
fires	حرارت
ardour	حرارت
warm	با حرارت
warmed	با حرارت
temperatures	حرارت
ardor	حرارت
heats	حرارت
warmth	حرارت
vehemence	حرارت
temperature	حرارت
clammy	بی حرارت
heat absorption	جذب حرارت
heat conductor	هادی حرارت
heat drop	افت حرارت
initiative	شوق و حرارت
thermoregulation	تنظیم حرارت
heats	گرما حرارت
impetuosity	تندی حرارت
heats	حرارت دادن
strenuousness	حرارت و اصرار
expansion heat	حرارت انبساط
heat economy	اقتصاد حرارت
heat expansion	انبساط حرارت
heat of hydration	حرارت ئیدراسیون
steamier	پر حرارت پر بخار
steamiest	پر حرارت پر بخار
steamy	پر حرارت پر بخار
low heat cement	سیمان کم حرارت
thermophysics	فیزیک حرارت
heat	گرما حرارت
thermotherapy	حرارت درمانی
heat	حرارت دادن
impressment	جدیت حرارت
gradients	افت حرارت
gradient	افت حرارت
initiatives	شوق و حرارت
ginger	تندی حرارت
heat unit	واحد حرارت
heat transfer	انتقال حرارت
zeal	ذوق حرارت
enthalpy	حرارت فعال
calorification	تولید حرارت
calorimeter	حرارت سنج
thermometers	حرارت سنج
ardency	شور و حرارت
temperatures	درجه حرارت
energetically	از روی حرارت
fervently	از روی حرارت
central heating	حرارت مرکزی
temperature	درجه حرارت
calefactory	حرارت بخش
thermometer	حرارت سنج
actinometer	حرارت سنج
actinometre	حرارت سنج
pourparley	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler	جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
internal temperature	درجه حرارت داخلی
isothermal layer	سطوح هم حرارت اب دریا
reducer	کم کننده شعله یا حرارت