Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
provincialize
تبدیل باستان کردن
Other Matches
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
fractions
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction
بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
totalitarianize
تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
fluidify
تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
Ancient Egypt
مصر باستان
hellene
یونان باستان
planeta
درروم باستان
Ancient history
تاریخ باستان
archeology
باستان شناسی
archeologist
باستان شناس
archaeologist
باستان شناس
anciently
در عهد باستان
archaeology
باستان شناسی
converting
تبدیل کردن
converts
تبدیل کردن
transform
تبدیل کردن
commute
تبدیل کردن
commuted
تبدیل کردن
commutes
تبدیل کردن
commuting
تبدیل کردن
reducing
تبدیل کردن
reduces
تبدیل کردن
reduce
تبدیل کردن
scorify
تبدیل به کف کردن
converted
تبدیل کردن
convert
تبدیل کردن
gear level
تبدیل کردن
transact
تبدیل کردن
to turn something into something
تبدیل کردن به
transmuting
تبدیل کردن
transmutes
تبدیل کردن
transmuted
تبدیل کردن
transmute
تبدیل کردن
to transform
[into]
تبدیل کردن
[به]
convert
تبدیل کردن
redeploy
[staff]
تبدیل کردن
reset
تبدیل کردن
to convert something into something
تبدیل کردن به
toggle
تبدیل کردن
transrorm
تبدیل کردن
transformed
تبدیل کردن
transforming
تبدیل کردن
transforms
تبدیل کردن
turns
تبدیل کردن
turn
تبدیل کردن
toggles
تبدیل کردن
institutionalizing
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
the art of the Ancient world
هنر جهان باستان
archeological dig
حفاری باستان شناسی
antiquity
روزگار باستان قدمت
antiquities
روزگار باستان قدمت
archaeological Museum
موزه باستان شناسی
cardo
خیابان اصلی
[در رم باستان]
provenance
چشمه
[باستان شناسی]
site of the find
چشمه
[باستان شناسی]
aerial archaeology
باستان شناسی هوایی
archeological site
چشمه
[باستان شناسی]
site of the find
منبع
[باستان شناسی]
archeological site
منبع
[باستان شناسی]
archeological
وابسته به باستان شناسی
archaeological
وابسته به باستان شناسی
civil low
سیستم حقوقی رم باستان
experimental archaeology
باستان شناسی آزمایشی
provenance
منبع
[باستان شناسی]
laconian
ولایتی از یونان باستان
geochronology
باستان شناسی زمین
compartmentalizing
تبدیل به اجزا کردن
realized
تبدیل به پول کردن
cokes
تبدیل به زغال کردن
capitalised
تبدیل بسرمایه کردن
to change to the better
تبدیل به احسن کردن
charr
تبدیل به زغال کردن
coke
تبدیل به زغال کردن
realize
تبدیل به پول کردن
realising
تبدیل به پول کردن
realises
تبدیل به پول کردن
reify
تبدیل بماده کردن
phosphatize
تبدیل به فسفات کردن
realised
تبدیل به پول کردن
hypostatize
تبدیل بماده کردن
interchange energy
تبدیل کردن انرژی
compartmentalising
تبدیل به اجزا کردن
nebulize
تبدیل به ذرات کردن
levers
تبدیل به اهرم کردن
agglutinate
تبدیل به چسب کردن
stencilize
تبدیل به استنسیل کردن
compartmentalize
تبدیل به اجزا کردن
structuralize
تبدیل به ساختمان کردن
compartmentalizes
تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised
تبدیل به اجزا کردن
etherify
تبدیل به اتر کردن
peptonize
تبدیل به پپتن کردن
compartmentalized
تبدیل به اجزا کردن
capitalizes
تبدیل بسرمایه کردن
realizes
تبدیل به پول کردن
verbalised
تبدیل به فعل کردن
verbalises
تبدیل به فعل کردن
porcelainize
تبدیل بچینی کردن
fluidize
تبدیل به مایع کردن
lapidify
تبدیل به سنگ کردن
prosify
تبدیل به نثر کردن
verbalizing
تبدیل به فعل کردن
verbalizes
تبدیل به فعل کردن
verbalized
تبدیل به فعل کردن
vitriolize
تبدیل به زاج کردن
nitrate
به نیترات تبدیل کردن
gasification
تبدیل کردن بگاز
verbalize
تبدیل به فعل کردن
verbalising
تبدیل به فعل کردن
nitrates
به نیترات تبدیل کردن
lever
تبدیل به اهرم کردن
sugar
تبدیل به شکر کردن
sugars
تبدیل به شکر کردن
capitalises
تبدیل بسرمایه کردن
surrender
پس گرفتن و تبدیل کردن
capitalising
تبدیل بسرمایه کردن
incineration
تبدیل بخاکستر کردن
capitalize
تبدیل بسرمایه کردن
surrendered
پس گرفتن و تبدیل کردن
surrenders
پس گرفتن و تبدیل کردن
capitalized
تبدیل بسرمایه کردن
gorgonize
تبدیل بسنگ کردن
realizing
تبدیل به پول کردن
marmarize
تبدیل بمرمر کردن
capitalizing
تبدیل بسرمایه کردن
versify
تبدیل بنظم کردن
lignify
تبدیل به چوب کردن
liquation
تبدیل باب کردن
pustulate
تبدیل به کورک کردن
forest
تبدیل به جنگل کردن
acetify
تبدیل به سرکه کردن
aerify
تبدیل به هوا کردن
ozonize
تبدیل به ازن کردن
nitrogenize
تبدیل به ازت کردن
saponify
تبدیل بصابون کردن
forests
تبدیل به جنگل کردن
saccharify
تبدیل به قند کردن
salify
تبدیل به نمک کردن
ionize
تبدیل به یون کردن
compartmentalises
تبدیل به اجزا کردن
scorify
تبدیل به تفاله کردن
afforest
تبدیل به جنگل کردن جنگلکاری کردن
chars
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
char
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
charring
تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
khekher
[کتیبه های مصر باستان]
achaean
اهل شهراخائیه در یونان باستان
achaian
اهل شهراخائیه در یونان باستان
drachmae
پول نقره یونان باستان
drachma
پول نقره یونان باستان
drachmas
پول نقره یونان باستان
canopus
[شهر الکساندر در مصر باستان]
panathenaea
جشن ATHENA دریونان باستان
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
nitrify
تبدیل به نمک شوره کردن
liquefying
گداختن تبدیل به مایع کردن
decimalize
تبدیل کردن به سیستم دهدهی
liquify
گداختن تبدیل به مایع کردن
hardens
تبدیل به جسم جامد کردن
negotiated
به پول نقد تبدیل کردن
negotiates
به پول نقد تبدیل کردن
negotiating
به پول نقد تبدیل کردن
actualization
تبدیل به ارزش حال کردن
mineralize
تبدیل بسنگ معدن کردن
liquefy
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefied
گداختن تبدیل به مایع کردن
kaolinize
تبدیل به خاک چینی کردن
to transubstantiate
به جسم دیگری تبدیل کردن
gasify
تبدیل به گاز کردن بخارکردن
harden
تبدیل به جسم جامد کردن
transubstantiate
بجسم دیگری تبدیل کردن
negotiate
به پول نقد تبدیل کردن
liquefies
گداختن تبدیل به مایع کردن
curia
یکی ازتقسیمات کوچک قبیلهای در رم باستان
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
peplos
یکجور روسری زنانه دریونان باستان
agora
[فضای باز عمومی در یونان باستان]
trireme
کشتی جنگی روم و یونان باستان
Dryopic
[مربوط به دوره دراوپی یونان باستان]
impluvium
[حوض باران گیر در روم باستان]
transposing
به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
arterialize
تبدیل کردن خون شریانی به وریدی
commercialization
تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
transposes
به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
sward
سطح چمنزار تبدیل به مرغزار کردن
silicify
تبدیل به سنگ چخماق یا درکوهی کردن
transpose
به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
minoan
مربوط به تمدن باستان عصرمفرغ جزیره کرت
cyzicene hall
[تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
pyrrhic dance
یکجور رقص نظامی یا جنگی در یونان باستان
ghettoize
تبدیل کردن به محله اقلیت هاو فقرا
feudalization
عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
resinify
تبدیل به صمغ یا رزین کردن صمغی شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com