English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
English Persian
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
Other Matches
over capitalised براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital agglomeration تجمع سرمایه
supply price of capital قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers سرمایه دار سرمایه گذار
financier سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
capital program برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
capitalizing سرمایه جمع کردن
invests سرمایه گذاری کردن
invested سرمایه گذاری کردن
funded سرمایه گذاری کردن
capitalises سرمایه جمع کردن
capitalizes سرمایه جمع کردن
capitalising سرمایه جمع کردن
capitalize سرمایه جمع کردن
deposits سرمایه گذاری کردن
deposit سرمایه گذاری کردن
capitalised سرمایه جمع کردن
capitalized سرمایه جمع کردن
investing سرمایه گذاری کردن
invest سرمایه گذاری کردن
fund سرمایه گذاری کردن
recapitalize سرمایه گذاری مجدد کردن
deeping of capital عمق پیدا کردن سرمایه
overcapitalize بیش از حد سرمایه گذاری کردن
To put money into somethings. درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
to overcapitalize a company سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
finance درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
pools ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
invest منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invests منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
to boondoggle [American English] پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
capital intensive سرمایه بر
turn over سرمایه
capital سرمایه
funded سرمایه
equities سرمایه
fund سرمایه
equity سرمایه
asset سرمایه
social capital سرمایه اجتماعی
fixed property سرمایه ثابت
capital stock حجم سرمایه
liquid capital سرمایه راکد
enterprise سرمایه گذاری
liquid capital سرمایه نقدی
anti capitalist ضد سرمایه داری
equity investment مشارکت در سرمایه
capital value ارزش سرمایه
financial capital سرمایه مالی
capital coefficient ضریب سرمایه
capital constraint محدودیت سرمایه
capital construction ساختمان سرمایه
investors سرمایه گذار
capital theory نظریه سرمایه
physical capital سرمایه فیزیکی
capital transfers انتقالات سرمایه
quantity of capital مقدار سرمایه
investor سرمایه گذار
physical capital سرمایه غیرپولی
trading capital سرمایه در گردش
capital turnover گردش سرمایه
operating capital سرمایه در گردش
replacement capital سرمایه جانشینی
capital structure ساخت سرمایه
enterprises سرمایه گذاری
capital structure بنیان سرمایه
replacement capital سرمایه جایگزینی
capital tax مالیات بر سرمایه
capital building سرمایه سازی
capital charges هزینههای سرمایه
capital consuming سرمایه طلب
reserve fund سرمایه احتیاطی
capital reserve اندوخته سرمایه
capital reserve ذخیره سرمایه
flight of capital فرار سرمایه
capital account حساب سرمایه
circulating capital سرمایه در جریان
circulating capital سرمایه در گردش
capital requirement نیاز سرمایه
unfunded بدون سرمایه
capital stock موجودی سرمایه
fixed capital سرمایه ثابت
working capital سرمایه در گردش
capitalization سرمایه گذاری
return on capital بازدهی سرمایه
capitalist سرمایه دار
return of capital بازده سرمایه
flight of capital مهاجرت سرمایه
floating capital سرمایه متحرک
capitalist سرمایه گرای
capital asset سرمایه ثابت
fluid capital سرمایه متحرک
capital augmenting سرمایه افزا
capital gains سود سرمایه
capitalists سرمایه گرای
capitalists سرمایه دار
capital accumulation انباشت سرمایه
capitalization سرمایه سازی
capital accumulation تراکم سرمایه
capital appropiation تخصیص سرمایه
circulation capital سرمایه در گردش
an idel capital سرمایه بیکار
fluid capital سرمایه سیال
trust fund سرمایه امانی
tycoons سرمایه گذارمهم
accumulation of capital تراکم سرمایه
accumulated capital سرمایه متراکم
initial capital سرمایه اولیه
investments سرمایه گذاری
disinvestment کاهش سرمایه
disinvestment اتلاف سرمایه
opening capital سرمایه اولیه
accumulation of capital انباشت سرمایه
tycoon سرمایه گذارمهم
yield of capital بازده سرمایه
invested سرمایه گذاشتن
working capacity سرمایه جاری
working asset سرمایه کار
capital inflow ورود سرمایه
cash capital سرمایه نقدی
real capital سرمایه واقعی
transfer of capital انتقال سرمایه
out flow of capital خروج سرمایه
invests سرمایه گذاشتن
investment سرمایه گذاری
capital levy مالیات بر سرمایه
intellectual capital سرمایه فکری
capital intensive سرمایه طلب
capital loss زیان سرمایه
money capital سرمایه پولی
mobility of capital تحرک سرمایه
stock سهام سرمایه
stocked سهام سرمایه
capital outflow خروج سرمایه
investing سرمایه گذاری
investing سرمایه گذاشتن
widening of capital گسترش سرمایه
capital movement حرکت سرمایه
capital market بازار سرمایه
invests سرمایه گذاری
capital liability بدهی سرمایه
national capital سرمایه ملی
capital consumption مصرف سرمایه
finance سرمایه گذاری
capital paid in ذخیره سرمایه
financed سرمایه گذاری
finances سرمایه گذاری
financing سرمایه گذاری
capital flight فرار سرمایه
capital flow جریان سرمایه
capital exports صادرات سرمایه
usance سود سرمایه
capital creation ایجاد سرمایه
capitalism سرمایه گرایی
capital cost هزینه سرمایه
capitalism سرمایه داری
consumer capital سرمایه مصرفی
cost of capital هزینه سرمایه
constant capital سرمایه ثابت
capital depreciation استهلاک سرمایه
consolidated fund سرمایه ذخیره
capital flow انتقال سرمایه
fund موجودی سرمایه
invest سرمایه گذاشتن
capital formation تشکیل سرمایه
nominal capital سرمایه اسمی
funded موجودی سرمایه
invest سرمایه گذاری
capital fund وجوه سرمایه
joint stock سرمایه مشترک
capital intensive technique فن تولید سرمایه بر
capital in cash سرمایه نقدی
human capital سرمایه انسانی
bankroll سرمایه بانک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com