English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (18 milliseconds)
English Persian
transformer تبدیل کننده
transformers تبدیل کننده
converter تبدیل کننده
convertor تبدیل کننده
reducer تبدیل کننده
Search result with all words
adaptive channel allocation استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
angulator تبدیل کننده تصویر زوایا
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
Other Matches
novatio non presumiter تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
reducing تبدیل
interconversion تبدیل
translation تبدیل
transforming تبدیل
toggles تبدیل
transformed تبدیل
reducer تبدیل
cinversion تبدیل
toggle تبدیل
connector تبدیل
transform تبدیل
converter تبدیل گر
reduces تبدیل
reduction تبدیل
transformation تبدیل
reforming تبدیل
convert تبدیل
converted تبدیل
reductions تبدیل
transforms تبدیل
modification تبدیل
alteration تبدیل
reduce تبدیل
shift تبدیل
converts تبدیل
converting تبدیل
permutations تبدیل
permutation تبدیل
conversions تبدیل
change تبدیل
commutation تبدیل
code conversion تبدیل کد
move تبدیل
conversion تبدیل
panification تبدیل
changed تبدیل
changes تبدیل
changing تبدیل
transmutation تبدیل
adapter تبدیل
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
frequency changing تبدیل فرکانس
fiel conversion تبدیل فایل
gear level تبدیل کردن
file conversion تبدیل فایل
interpretative تبدیل میکند
frequency change تبدیل بسامد
frequency conversion تبدیل فرکانس
frequency transformation تبدیل فرکانس
commuting تبدیل کردن
glassy transition تبدیل شیشهای
gamma transition تبدیل شیشهای
galss transition تبدیل شیشهای
reduction اختصار تبدیل
frequency converter تبدیل گر بسامد
double conversion تبدیل دوگانه
evaporate تبدیل به بخارکردن
reductions اختصار تبدیل
frequency translation تبدیل فرکانس
fiel conversion تبدیل پرونده
reductional تبدیل کاهش
reduction coefficient ضریب تبدیل
to turn something into something تبدیل کردن به
evaporating تبدیل به بخارکردن
to convert something into something تبدیل کردن به
turns تبدیل کردن
turn تبدیل کردن
evaporates تبدیل به بخارکردن
transformed تبدیل کردن
transforming تبدیل کردن
transmuting تبدیل کردن
transmutes تبدیل کردن
transmuted تبدیل کردن
transmute تبدیل کردن
prtrifaction تبدیل به سنگ
transformation function تابع تبدیل
transforms تبدیل کردن
to turn [into] تبدیل شدن [به]
evaporated تبدیل به بخارکردن
to transform [into] تبدیل کردن [به]
transform تبدیل کردن
two way wiring اتصال تبدیل
transformation curve منحنی تبدیل
transfiguration تبدیل صورت
lamp bulb adapter تبدیل لامپ
lapidification تبدیل به سنگ
laplace transformation تبدیل لاپلاس
toggle key کلید تبدیل
to change for the better تبدیل به بهترشدن
hedging تبدیل پوششی
transformation of coordinates تبدیل مختصات
transformation of energy تبدیل انرژی
process conversion تبدیل فرایند
transrorm تبدیل کردن
transmutative تبدیل شدنی
transmutative قابل تبدیل
transmutable قابل تبدیل
transition temperature دمای تبدیل
transition section مقطع تبدیل
saccharification تبدیل به قند
transformation ratio نسبت تبدیل
salification تبدیل به نمک
liquefaction تبدیل به مایع
three way switch کلید تبدیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com