English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (2 milliseconds)
English Persian
exonertion تبری
fascial تبری
Other Matches
renounce تبری جستن از
denying تبری جستن
deny تبری جستن
denies تبری جستن
denied تبری جستن
renouncing تبری جستن از
renounces تبری جستن از
renounced تبری جستن از
wager of law تبری جستن با سوگند
fasces یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
fasces [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com