Dictiornary-Farsi | تثبیت مکانیکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
mechanical stabilization	تثبیت مکانیکی


Other Matches

mechanised	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing	با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
automatic pilots	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot	وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
mechanicalism	عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
voltage stabilizer	تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
stabilizer	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers	تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
monetarists	طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
fixations	تثبیت
fixation	تثبیت
stabilisation	تثبیت
fixing	تثبیت
stabilizes	تثبیت
stabilized	تثبیت
anchor cell	سل تثبیت
confirmation	تثبیت
stabilises	تثبیت
stabilising	تثبیت
stabilised	تثبیت
consolidation	تثبیت
stabilize	تثبیت
corroboration	تثبیت
fixity	تثبیت
stabilization	تثبیت
fixation point	نقطه تثبیت
fixation of affect	تثبیت عاطفی
stabilising	تثبیت کردن
stabilizer	تثبیت کننده
stabilised	تثبیت کردن
fixation process	فرایند تثبیت
stabilises	تثبیت کردن
stabilize	تثبیت کردن
reinstate	تثبیت کردن
reinstated	تثبیت کردن
reinstates	تثبیت کردن
reinstating	تثبیت کردن
father fixation	تثبیت پدری
economic stabilization	تثبیت اقتصادی
course stabilizer	تثبیت کننده
fixedness	تثبیت شدگی
stabilizes	تثبیت کردن
fixate	تثبیت کردن
stabilized	تثبیت کردن
fixing agent	عامل تثبیت
avouch	تثبیت کردن
stop go policy	سیاست تثبیت
patenting	حق تثبیت اختراع
patents	حق تثبیت اختراع
heat setting	تثبیت گرمائی
wage stabilization	تثبیت مزد
voltage stabilization	تثبیت ولتاژ
stabilization	پابرجاسازی تثبیت
stabilisers	تثبیت کننده
confirmation	تثبیت استقرار
nitrogen fixation	تثبیت نیتروژن
positioning	تثبیت موقعیت
price ceilings	تثبیت قیمت
price freeze	تثبیت قیمت ها
stabilizers	تثبیت کننده ها
price freezing	تثبیت قیمت
price stability	تثبیت قیمت
visual fixation	تثبیت دیداری
patented	حق تثبیت اختراع
price stabilization	تثبیت قیمت
holding attack	تک تثبیت کننده
patent	حق تثبیت اختراع
functional fixedness	تثبیت کارکردی
maintenance level	سطح تثبیت
reinstatement	تثبیت در مقام
mechnical	مکانیکی
gadgets	مکانیکی
mechanical	مکانیکی
gadget	مکانیکی
fixes	تثبیت محل ناو
viscosity stabilizer	تثبیت کننده گرانروی
fix	تثبیت محل ناو
automatic stabilizer	تثبیت کننده خودکار
verge	شانه تثبیت نشده
built in stabilizers	تثبیت کنندههای خودکار
well fixed	خوب تثبیت شده
course stabilizer	تثبیت کننده مسیر
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
emulsion stabilizer	تثبیت کننده امولسیونی
verges	شانه تثبیت نشده
course stabilizer	دستگاه تثبیت مسیر
stabilizing sleeve	غلاف تثبیت کننده
stabilized layer	لایه تثبیت شده
stabilisers	ثابت تثبیت کننده
stabilizer	ثابت تثبیت کننده
hard shoulder	شانه تثبیت شده
stabilized layer	قشر تثبیت شده
voltage stabilization	تثبیت فشار الکتریکی
stabilization policy	سیاست تثبیت اقتصادی
holding force	نیروی تثبیت کننده
mechanical efficiency	راندمان مکانیکی
mechanical drawing	ترسیم مکانیکی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
mechanical advantage	مزیت مکانیکی
contact sweeping	روبیدن مکانیکی
contact mine	مین مکانیکی
mechanic recepter	گیرنده مکانیکی
grab excavator	بیل مکانیکی
grab crane	بیل مکانیکی
forklift track	بیل مکانیکی
absolute viscosity	گرانروی مکانیکی
grab bucket	بیل مکانیکی
mechanician	هنرور مکانیکی
crane shovel	بیل مکانیکی
mechanotherapy	معالجه مکانیکی
mechanicalness	خاصیت مکانیکی
mechanical translation	ترجمه مکانیکی
mechanical stimulation	تحریک مکانیکی
mechanical stabilization	استوارسازی مکانیکی
actuator	عملگر مکانیکی
mechanical resolution	تراکم مکانیکی
mechanical properties	خواص مکانیکی
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
mechanical energy	انرژی مکانیکی
mechanical efficiency	بازده مکانیکی
power shovel	بیل مکانیکی
dashpot	خفه کن مکانیکی
dynamic viscosity	گرانروی مکانیکی
robots	ادم مکانیکی
mechanically	بطور مکانیکی
shovels	بیل مکانیکی
mechanism	اجزاء مکانیکی
ultrasonic	نوسانات مکانیکی
bucket	بیل مکانیکی
mechanisms	اجزاء مکانیکی
shovelled	بیل مکانیکی
mechanic	هنرور مکانیکی
automaton	ادم مکانیکی
buckets	بیل مکانیکی
shoveled	بیل مکانیکی
shoveling	بیل مکانیکی
shovel	بیل مکانیکی
robot	ادم مکانیکی
automatons	ادم مکانیکی
mechanical efficiency	کارایی مکانیکی
shovelling	بیل مکانیکی
route	به خاک نشاندن تثبیت کردن
routes	به خاک نشاندن تثبیت کردن
self stabilizing dynamo	دینام خود تثبیت کننده
zener diode stabilization	تثبیت کنندگی دیود زنر
mains voltage stabilizer	تثبیت کننده ولتاژ شبکه
commodity agreement	تثبیت مشترک قیمت فروش
voltage stabilizer	تثبیت کننده اختلاف سطح
motor-	منبع نیروی مکانیکی
motor	منبع نیروی مکانیکی
mechanism	عوامل مکانیکی مکانیزم
motored	منبع نیروی مکانیکی
grab bucket crane	جرثقیل با بیل مکانیکی
power rammer	زمین کوب مکانیکی
fan blower	بادزن مکانیکی یاماشینی
gadgetry	وسایل کوچک مکانیکی
motors	منبع نیروی مکانیکی
mechanisms	عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanical data processing	پردازش داده مکانیکی
mechanical analysis	تجزیه مکانیکی خاک
elision	باقوه مکانیکی شکستن
mechanical equivalent of heat	هم ارز مکانیکی گرما
fractional sampling	نمونه گیری مکانیکی
stabilized	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
pegging	تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
stabilised	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilizes	به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
electronic	یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
mechanical equilibrium	تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
static equilibrium	تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
mechanical move	حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
boom	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming	بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful	حجم و اندازه بیل مکانیکی
adjustable stabilizer	تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
high frequency stabilized arc	قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
docking	ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
mechanical powers	نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
ascender	وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
power	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
mechanical sweep	مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
powered	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbench	میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
lever watch	سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
workbenches	میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
rocker shovel	بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
powers	اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
materiel	قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
thermodynamics	مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
mechanical time fuze	ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی