Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (2 milliseconds)
English	Persian
fair trade	تجارت منصفانه
Search result with all words
fair trade laws	قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
Other Matches
lawmerchant	حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
custom of a trade	عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
candid	منصفانه
fairest	منصفانه
fairer	منصفانه
fair	منصفانه
even-handedly	منصفانه
even-handed	منصفانه
even handed	منصفانه
impartial	منصفانه
just	منصفانه
reasonable	منصفانه
considerately	منصفانه
equitably	منصفانه
evenhanded	منصفانه
deserved	منصفانه
fairs	منصفانه
equanimity	قضاوت منصفانه
fair deal	روش منصفانه
tit for tat <idiom>	مبادله منصفانه
short end (of the stick) <idiom>	غیر منصفانه
just price	قیمت منصفانه
impartially	بیغرضانه منصفانه
unjust	غیر منصفانه
unfairly	غیر منصفانه
unfair	غیر منصفانه
just profit	سود منصفانه
fair deal	سیاست منصفانه
play ball with someone <idiom>	شرکت منصفانه
fair competition	رقابت منصفانه
fair trade	کسب منصفانه
fair return	بازده منصفانه
fair price	قیمت منصفانه
fairly	بدون تزویر منصفانه
shoot straight <idiom>	منصفانه رفتار کردن
wrongs	غیر منصفانه رفتار کردن
wrong	غیر منصفانه رفتار کردن
wronging	غیر منصفانه رفتار کردن
He gave me a square deal .	بامن منصفانه معامله کرد
to wrong	غیر منصفانه رفتار کردن
unijust	غیر عادلانه غیر منصفانه بی عدالت بی انصاف
commerce	تجارت
mystery	تجارت
mysteries	تجارت
furriery	تجارت خز
businesses	تجارت
trade	تجارت
traded	تجارت
business	تجارت
trafficking	تجارت
trafficked	تجارت
traffics	تجارت
traffic	تجارت
graphics, business	تجارت
freedom of trade	ازادی تجارت
law merchant	قانون تجارت
law merchant	حقوق تجارت
free trader	تجارت ازاد
joint adventure	تجارت مشترک
internal trade	تجارت داخلی
freedom of enterprise	ازادی تجارت
home trade	تجارت داخلی
mercantile law	قانون تجارت
internal commerce	تجارت داخلی
law of the staple	حقوق تجارت
maritime trade	تجارت دریایی
merchandies	تجارت کردن
commercialism	تجارت گرائی
open trade	تجارت ازاد
regional trade	تجارت منطقهای
restraint of trade	محدودیت تجارت
trade barrier	مانع تجارت
trade deficit	کسری تجارت
traditional trade	تجارت سنتی
unfavorable trade	تجارت نامساعد
unfavorable trade	تجارت نامطلوب
free in trade	تجارت ازاد
commercial	مربوط به تجارت
carring trade	تجارت داخله
refinanced	از نو تجارت کردن
chamber of commerce	اتاق تجارت
traffics	تجارت غیرقانونی
traffic	تجارت غیرقانونی
commercial code	قانون تجارت
refinance	از نو تجارت کردن
commercial law	حقوق تجارت
cabotage	تجارت ساحلی
trafficking	تجارت غیرقانونی
laissez-faire	ازادی تجارت
enterprises	تعهد تجارت
enterprise	تعهد تجارت
refinancing	از نو تجارت کردن
refinances	از نو تجارت کردن
trafficked	تجارت غیرقانونی
bilateral trade	تجارت دوجانبه
business law	حقوق تجارت
counter trade	تجارت متقابل
chamber of trade	اتاق تجارت
fair trade	تجارت مشروع
fair trade	تجارت عادلانه
flax trade	تجارت کتان
business	موضوع تجارت
floating trade	تجارت دریایی
foreign trade	تجارت خارجی
commercial law	قانون تجارت
businesses	موضوع تجارت
merchandise	تجارت کردن
chamber of commerce	اطاق تجارت
free trade	تجارت ازاد
trafficked	تجارت هدایت شده
trade	تجارت داد وستد
commerce	معاشرت تجارت کردن
mentoring	مرشدی [تجارت و بازرگانی]
contraband	تجارت قاچاق یاممنوع
traffics	تجارت هدایت شده
carrying business	تجارت حمل و نقل
free enterprise	تجارت ومعامله ازاد
downtown	مرکز تجارت شهر
trafficking	تجارت هدایت شده
traffic	تجارت هدایت شده
It is both pilgrimage and commerce. <proverb>	هم زیارت است هم تجارت .
traded	تجارت داد و ستد
visibles	اقلام مرئی تجارت
free enterprise system	نظام تجارت ازاد
multilateral trade	تجارت چند جانبه
international trade	تجارت بین المللی
free trade area	منطقه تجارت ازاد
free trade area	حوزه تجارت ازاد
invisible trade	تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade	اقلام نامرئی تجارت
trade	تجارت داد و ستد
international trade	تجارت بین الملل
gains from trade	منافع حاصل از تجارت
traded	تجارت داد وستد
balance of foreign trade	تراز تجارت خارجی
adventure	تجارت مخاطره آمیز
adventures	تجارت مخاطره امیز
carrying-trade	تجارت حمل و نقل
trade magazine	مجله تخصصی تجارت
carrying trade	تجارت حمل و نقل
automobile trade	صنعت یا تجارت اتومبیل
shipping trade	تجارت حمل و نقل
transport business	تجارت حمل و نقل
transport industry	تجارت حمل و نقل
transport trade	تجارت حمل و نقل
mall	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mentoring	مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
micro-economics	اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
microeconomics	اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
Free pree (trade,port).	مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
interstate commerce commission	کمیسیون تجارت بین ایالات
multilateral trade	تجارت باچند کشور در ان واحد
take a bath <idiom>	ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
I am here on business.	برای تجارت اینجا آمدم.
aids to trade	خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
copartner	سهیم وشریک در تجارت وغیره
restrictive trade practices	روشهای محدود کردن تجارت
barter away	تجارت یا معامله پایاپای کردن
retail park	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American]	مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American]	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park	مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall	مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
trade follows the flag	تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
vent for surplus theory of trade	نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
white slave	استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
wool stapler	کسیکه تجارت پشم خام میکند
businesses	که باعث میشود یک تجارت کار باشد
(not) have anything to do with someone <idiom>	نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
business	که باعث میشود یک تجارت کار باشد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com