English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (38 milliseconds)
English Persian
reorganised تجدید سازمان کردن
reorganises تجدید سازمان کردن
reorganising تجدید سازمان کردن
reorganize تجدید سازمان کردن
reorganized تجدید سازمان کردن
reorganizes تجدید سازمان کردن
reorganizing تجدید سازمان کردن
reorganization تجدید سازمان کردن
restructure تجدید سازمان کردن
restructured تجدید سازمان کردن
restructures تجدید سازمان کردن
Search result with all words
reshuffle تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
Other Matches
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
reorganization تجدید سازمان
reforms اصلاحات تجدید سازمان
economic reorganization تجدید سازمان اقتصادی
reform اصلاحات تجدید سازمان
reorder point نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
resupply تجدید اماد تجدید تدارکات
rearming تجهیز کردن بااسلحه نوین تجدید جنگ افزار کردن
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
re edify تجدید کردن
re establish تجدید کردن
reedify تجدید کردن
renew تجدید کردن
renewing تجدید کردن
furbishes تجدید کردن
furbishing تجدید کردن
furbished تجدید کردن
renews تجدید کردن
furbish تجدید کردن
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
rehabilitate تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
refresh تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshed تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshes تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
rehabilitated تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitating تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitates تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
modifies تجدید نظر کردن
revalidate تجدید اعتبار کردن
modify تجدید نظر کردن
resupply تجدید اماد کردن
rearmed تجدید تسلیحات کردن
rearm تجدید تسلیحات کردن
second wind <idiom> تجدید قوا کردن
reshape تجدید وضع کردن
rethought تجدید نظر کردن
rethinks تجدید نظر کردن
rearms تجدید تسلیحات کردن
retry تجدید نظر کردن
modifying تجدید نظر کردن
rethinking تجدید نظر کردن
rethink تجدید نظر کردن
up to date تجدید نظر کردن
revises تجدید نظر کردن
reelect تجدید انتخاب کردن
refuels تجدید سوخت کردن
redeployment تجدید گسترش کردن
refueling تجدید سوخت کردن
reconsignment تجدید بارنامه کردن
refuelling تجدید سوخت کردن
refuel تجدید سوخت کردن
marry a second time تجدید فراش کردن
refueled تجدید سوخت کردن
revise تجدید نظر کردن
refuelled تجدید سوخت کردن
revising تجدید نظر کردن
reconstruct تجدید بنا کردن
critique تجدید نظر کردن در
reconstructing تجدید بنا کردن
renovation تجدید قطعات کردن
rests تجدید قوا کردن
up-to-date تجدید نظر کردن
rechamber تجدید خان کردن
reconcider تجدید نظر کردن در
critiques تجدید نظر کردن در
rest تجدید قوا کردن
reconstructs تجدید بنا کردن
reconstructed تجدید بنا کردن
reinstatement of revolving credit اعتبار گردانی را تجدید کردن
reviewing تجدید نظر دوره کردن
review تجدید نظر دوره کردن
reviews تجدید نظر دوره کردن
reviewed تجدید نظر دوره کردن
fueled تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuel تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuelled تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuelling تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuels تحریک کردن تجدید نیرو کردن
reschedules در شرایط وام تجدید نظر کردن
modifies تجدید نظر کردن در طرح اتش
rehabilitation تجدید قوا کردن توان بخشی
rescheduling در شرایط وام تجدید نظر کردن
modifying تجدید نظر کردن در طرح اتش
modify تجدید نظر کردن در طرح اتش
refocillate تجدید حیات کردن بخود اوردن
reschedule در شرایط وام تجدید نظر کردن
refect با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن
rescheduled در شرایط وام تجدید نظر کردن
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
structure سازمان سازمان دادن
structures سازمان سازمان دادن
structuring سازمان سازمان دادن
recuperation تجدید کردن روغن وسیله یاجنگ افزار
staging base پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
superinduce تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
continuance تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
refile تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
inst سازمان
activities سازمان
organisations سازمان
institution سازمان
organism سازمان
organisms سازمان
department سازمان
system سازمان
departments سازمان
structures سازمان
activity سازمان
organization سازمان
structuring سازمان
machinery سازمان
organizations سازمان
structure سازمان
systems سازمان
refreshes تجدید
revival تجدید
turnover تجدید
anabiosis تجدید
refresh تجدید
refreshed تجدید
repetition تجدید
renewing تجدید
renew تجدید
renewals تجدید
renews تجدید
reviews تجدید
review تجدید
reviewing تجدید
reviewed تجدید
repetitions تجدید
renewal تجدید
instauration تجدید
neogenesis تجدید
recrudescence تجدید
revivals تجدید
physique سازمان بدن
foundation سازمان خیریه
organization chart لوحه سازمان
organized سازمان یافته
planning organization سازمان برنامه
file organization سازمان پرونده
file organization سازمان فایل
clandestine سازمان پنهانی
counterintelligence سازمان ضد جاسوسی
physiques سازمان بدن
visual organization سازمان دیداری
tailor سازمان دادن
labor service سازمان کار
economic organization سازمان اقتصادی
labor organization سازمان کارگری
sensory organization سازمان حسی
system مجموعه سازمان
organizational مربوط به سازمان
systems مجموعه سازمان
data organization سازمان داده ها
social organization سازمان اجتماعی
organizations سازمان بندی
task organization سازمان رزمی
organizing سازمان دادن
organizes سازمان دادن
nonprofit organization سازمان غیرانتفاعی
tailors سازمان دادن
board of inspection and survey سازمان بازرسی
charity organization سازمان خیریه
organises سازمان دادن
organisations سازمان بندی
organising سازمان دادن
United Nations سازمان ملل
organize سازمان دادن
unit structure سازمان یکان
organization سازمان بندی
table of organization جدول سازمان
force structure سازمان یکانها
remarriage تجدید فراش
revising تجدید نظر
revisions تجدید چاپ
revises تجدید نظر
revise تجدید نظر
remarriages تجدید فراش
furbish تجدید نظرکردن در
furbishes تجدید نظرکردن در
reunions تجدید جلسه
renovation تجدید نظر
furbishing تجدید نظرکردن در
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com