English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
re axtent تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
Other Matches
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
terrain evaluation ارزیابی وضع زمین
sightscreen دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
terrain appreciation ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
mobile warfare جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
contracting parties طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
high contracting parties طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
resupply تجدید اماد تجدید تدارکات
pert Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
pleadings افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
parties طرفین
extremes طرفین
the contracting parties طرفین متعاقدین
the contracting parties طرفین متعاهدین
contracting parties طرفین متقاعدین
parties to the contract طرفین عقد
mutual concent تراضی طرفین
mutual agreement توافق طرفین
parties to a contract طرفین متعاهدین
parties to a contract طرفین قرارداد
contracting parties طرفین قرارداد
the litigants طرفین دعوی
disposed flank طرفین باز
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
cornering طرفین پایگاه اصلی
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
side lights چراغهای طرفین ناو
limb هرکدام از طرفین کمان
limbs هرکدام از طرفین کمان
corners طرفین پایگاه اصلی
corner طرفین پایگاه اصلی
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
verandahs ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandas ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandah ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
like as we lie طرفین دارای ضربات مساوی
veranda ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
leeboard یکی از دو تخته طرفین کف قایق
pitch curves تلاقی سطوح طرفین دندانه
voluntary partition افراز با رضایت یا سازش طرفین
sidelining خطوط طرفین میدان بازی
sidelines خطوط طرفین میدان بازی
sidelined خطوط طرفین میدان بازی
sideline خطوط طرفین میدان بازی
straddle split وضع باز پاها به طرفین
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
covenant که بین طرفین مبادله می گردد
covenants که بین طرفین مبادله می گردد
parties to the contract طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
The two parties seem irreoncilable. طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
rectification تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
side staddle hep پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
blackguard سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguards سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
limbers ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
equitable mortgage از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
parlementaire کسی که بین طرفین متحاربین مبادله پیام را به عهده دارد
outrigger چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
In this contract , there are no loopholes for either party . دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
attack assessment ارزیابی تک
evaluations ارزیابی
indiction ارزیابی
valuations ارزیابی
appraisement ارزیابی
cost accounting ارزیابی
evaluation ارزیابی
assessments ارزیابی
valuation ارزیابی
estimating ارزیابی
it was valued at rials 000 ارزیابی شد
appraisal ارزیابی
estimates ارزیابی
appraisals ارزیابی
estimate ارزیابی
assessment ارزیابی
evalution ارزیابی
estimated ارزیابی
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
examine ارزیابی کردن
assay ارزیابی کردن
rates ارزیابی کردن
evaluates ارزیابی کردن
holistic evalution ارزیابی کلی
unaudited <adj.> ارزیابی نشده
revaluation ارزیابی مجدد
analyze [American] ارزیابی کردن
analyse [British] ارزیابی کردن
dissect [analyse] ارزیابی کردن
study ارزیابی کردن
enquire into ارزیابی کردن
determine ارزیابی کردن
check ارزیابی کردن
bolt [examine] ارزیابی کردن
economic appraisal ارزیابی اقتصادی
unverified <adj.> ارزیابی نشده
estimating ارزیابی تخمین
evaluate ارزیابی کردن
rate ارزیابی کردن
summative evaluation ارزیابی تلخیصی
cost accountant متخصص ارزیابی
corporate appraisal ارزیابی شرکت
unchecked <adj.> ارزیابی نشده
ratable قابل ارزیابی
evaluated ارزیابی کردن
evaluation score نمره ارزیابی
validation تصدیق ارزیابی
attack assessment ارزیابی نتایج تک
appraised ارزیابی کردن
appraise ارزیابی کردن
valuation of stock ارزیابی موجودی
evaluate ارزیابی کردن
supplier evaluation ارزیابی فروشنده
estimate ارزیابی تخمین
rated ارزیابی شده
stock valuation ارزیابی موجودی
estimated ارزیابی تخمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com