Dictiornary-Farsi | تجزیه بوسیله اب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 210 (3 milliseconds)

English	Persian
hydrolysis	تجزیه بوسیله اب


Search result with all words

electrolysis	تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
electroanalysis	تجزیه شیمیایی بوسیله جریان برق
electrolyze	تجزیه کردن بوسیله جریان برق
hydrolyte	جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
hydrolyze	بوسیله اب تجزیه شدن
lixiviate	تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
lyse	بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
psychanalyze	بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
Other Matches

analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
decayed	تجزیه
decaying	تجزیه
decays	تجزیه
sequestration	تجزیه
shake down	تجزیه
dissolution	تجزیه
break	تجزیه
breaks	تجزیه
analysis	تجزیه
decay	تجزیه
separate	تجزیه
separated	تجزیه
anatomy	تجزیه
disintegration	تجزیه
dissection	تجزیه
decoupling	تجزیه
cracking	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
break down	تجزیه
break up	تجزیه
dissociation	تجزیه
anatomies	تجزیه
separates	تجزیه
parsing	تجزیه
segregation	تجزیه
separations	تجزیه
severance	تجزیه
decomposition	تجزیه
dialysis	تجزیه
resolution	تجزیه
resolutions	تجزیه
separation	تجزیه
catalysis	تجزیه
analyzes	تجزیه کردن
parser	تجزیه کننده
analysed	تجزیه کردن
analyses	تجزیه کردن
analysing	تجزیه کردن
analyzed	تجزیه کردن
parsing	تجزیه کردن
decompose	تجزیه شدن
parse tree	درخت تجزیه
analyzing	تجزیه کردن
detachable	قابل تجزیه
analytically	بطور تجزیه
investigate	تجزیه کردن
inspect	تجزیه کردن
explore	تجزیه کردن
irresolvable	تجزیه ناپذیر
analytically	از راه تجزیه
job analysis	تجزیه کار
examine	تجزیه کردن
enquire into	تجزیه کردن
market segmentation	تجزیه بازار
analyse	تجزیه کردن
motion analysis	تجزیه حرکت
parting of metals	تجزیه فلزات
parses	تجزیه شدن
parses	تجزیه کردن
parsed	تجزیه شدن
parsed	تجزیه کردن
parse	تجزیه شدن
parse	تجزیه کردن
dismembers	تجزیه کردن
check	تجزیه کردن
decompose	تجزیه کردن
determine	تجزیه کردن
photodecomposition	تجزیه نوری
physical analysis	تجزیه فیزیکی
atomic	تجزیه ناپذیر
secessionists	تجزیه طلب
secessionist	تجزیه طلب
prescind	تجزیه کردن
proximate analysis	تجزیه گروهی
decomposes	تجزیه کردن
decomposes	تجزیه شدن
dismembering	تجزیه کردن
microconsumer	تجزیه کننده
dissoluble	تجزیه پذیر
dissolvable	تجزیه شدنی
double decomposition	تجزیه مضاعف
capillarity analysis	تجزیه مویینهای
fractionating column	ستون تجزیه
electrolytic decomposition	تجزیه الکترولیت
electron decay	تجزیه الکترون
elemental analysis	تجزیه عنصری
elution analysis	تجزیه شویشی
fibrinolysis	تجزیه فیبرین
dissociative	تجزیه کننده
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
microcomoser	تجزیه کننده
decomposer	تجزیه کننده
decomposable	قابل تجزیه
dialyze	تجزیه کردن
dialyze	تجزیه شدن
disassemble	تجزیه کردن
disembody	تجزیه کردن
dispersion of light	تجزیه نور
disintegrable	تجزیه پذیر
frequency analysis	تجزیه فرکانس
frequency analysis	تجزیه هارمونی ها
analyze	تجزیه کردن
survey	تجزیه کردن
scrutinize	تجزیه کردن
look into	تجزیه کردن
image resolution	تجزیه تصویر
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
infrangible	تجزیه ناپذیر
inseparability	تجزیه ناپذیری
instrumental analysis	تجزیه دستگاهی
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
inverse segregation	تجزیه وارونه
ionization	تجزیه اتمها
hydrolyze	تجزیه شدن
analytical chemistry	شیمی تجزیه
analytical balance	ترازوی تجزیه
analitics	علم تجزیه
analitical	مربوط به تجزیه
gas analysis	تجزیه گاز
gasometry	تجزیه گازی
gravimetric analysis	تجزیه وزنی
acid decomposition	تجزیه اسیدی
gravimetrical analysis	تجزیه وزنی
decomposed	تجزیه شده
homolysis	تجزیه شیمیایی
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
dismembered	تجزیه کردن
spectrum analysis	تجزیه طیف
isolation	تجزیه جداسازی
analysis	تجزیه و تحلیل
bolt [examine]	تجزیه کردن
analysis	شی تجزیه شده
syllabicity	تجزیه هجایی
separatist	تجزیه طلب
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
segregative	تجزیه طلب
syllabi	تجزیه هجائی
secessionism	تجزیه طلبی
ultimate analysis	تجزیه نهایی
indissoluble	تجزیه نا پذیر
volumetric analysis	تجزیه حجمی
analyse [British]	تجزیه کردن
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
dissect [analyse]	تجزیه کردن
dispersion	تجزیه نور
separator	دستگاه تجزیه
stripping analysis	تجزیه عریانساز
evaluate	تجزیه کردن
study	تجزیه کردن
partings	تقسیم تجزیه
spectrum analysis	تجزیه بیناب
parting	تقسیم تجزیه
refraction	تجزیه انحراف
assay	تجزیه کردن
analyze [American]	تجزیه کردن
break down <idiom>	تجزیه وتحلیل
qualitative analysis	تجزیه چونی
qualitative analysis	تجزیه کیفی
disintegrates	تجزیه کردن
research and analysis	تجزیه و تحلیل
resoluble	تجزیه شدنی
disintegrates	تجزیه شدن
disintegrate	تجزیه کردن
resolvable	تجزیه شدنی
resolution of forces	تجزیه نیروها
electrolysis	تجزیه الکتریکی
disintegrating	تجزیه شدن
liberating	تجزیه کردن
liberate	تجزیه کردن
quantitative analysis	تجزیه کمی
liberates	تجزیه کردن
disintegrating	تجزیه کردن
dismember	تجزیه کردن
disintegrate	تجزیه شدن
mechanical analysis	تجزیه مکانیکی خاک
inseparably	بطور تجزیه ناپذیر
ionize	به یون تجزیه کردن
lipolysis	تجزیه وتحلیل چربی
abstracts	جداکردن تجزیه کردن
job analysis	تجزیه و تحلیل مشاغل
job analysis	تجزیه و تحلیل شغل
analysts	استاد تجزیه روانکاو
static analysis	تجزیه و تحلیل ایستا
stepwise elution analysis	تجزیه شستشوی پلهای
individuum	هستی تجزیه ناپذیر
technical analysis	تجزیه و تحلیل تکنیکی
thermolysis	تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
correlation analysis	تجزیه و تحلیل همبستگی
factor analysis	تجزیه و تحلیل عوامل
error analysis	تجزیه و تحلیل خطا
analyst	استاد تجزیه روانکاو
contour analysis	تجزیه و تحلیل کرانهای
continuous flow analyser	تجزیه گر جریان پیوسته
urinalysis	تجزیه شیمیایی ادرار
analytics	علم تجزیه وتحلیل
cost analysis	تجزیه و تحلیل هزینه
analyte	ماده مورد تجزیه