English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
terrain spotting تجسس کردن زمین
Other Matches
searches تجسس کردن
feedout تجسس کردن
searched تجسس کردن
search تجسس کردن
searchingly تجسس کردن
scan تجسس کردن بارادار
surveillance تجسس بررسی کردن
scans تجسس کردن بارادار
scanned تجسس کردن بارادار
snooping نگاه تجسس امیز کردن
snoops نگاه تجسس امیز کردن
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
snoop نگاه تجسس امیز کردن
snooped نگاه تجسس امیز کردن
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
investigate تحقیق کردن تجسس کردن
indagate تجسس کردن رسیدگی کردن
investigates تحقیق کردن تجسس کردن
investigated تحقیق کردن تجسس کردن
investigating تحقیق کردن تجسس کردن
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
mine watching عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
searches تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searchingly تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searched تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
equivoque تجسس
searches تجسس
equivoke تجسس
searchingly تجسس
indagation تجسس
scanned تجسس
scans تجسس
investigations تجسس
scan تجسس
searched تجسس
search تجسس
investigation تجسس
investigations تجسس وارسی
surveillant تجسس کننده
air search تجسس هوایی
researches تجسس تحقیق
chemical survey تجسس شیمیایی
espial officer افسر تجسس
researching تجسس تحقیق
research تجسس تحقیق
researched تجسس تحقیق
ground surveillance تجسس زمینی
investigation تجسس وارسی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
search and rescue عملیات تجسس و نجات
specific search تجسس اختصاصی منطقه
surveillance radar رادار تجسس هدف
air surveillance تجسس واکتشاف هوایی
combat surveillance تجسس میدان رزم
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
target aquisition سیستم تجسس هدف
pararescue team تیم تجسس و نجات
sector of search منطقه تجسس رادار
seeker رادار تجسس هدف
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
sweep تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
ground زمین کردن
grounding زمین کردن
paralysed زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyses زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse زمین گیر کردن خنثی کردن
to cultivate land زمین را کشت کردن
dig , in گود کردن زمین
searchingly مراقبت کردن از زمین
geodesy مساحی کردن زمین
to dig out گود کردن زمین
searchingly کاوش کردن زمین
to clear land زمین راصاف کردن
searches کاوش کردن زمین
searches مراقبت کردن از زمین
searched کاوش کردن زمین
searched مراقبت کردن از زمین
dibble گود کردن زمین
search کاوش کردن زمین
search مراقبت کردن از زمین
terrain spotting دیدبانی کردن زمین
harrow صاف کردن زمین
harrows صاف کردن زمین
protective earthing زمین کردن حفافتی
peneplane فرسوده کردن زمین
to till the soil زمین را کشت کردن
peneplain فرسوده کردن زمین
to work the land زمین را زراعت کردن
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
harrows باچنگک زمین را صاف کردن
neutral earth زمین کردن نقطه صفر
grub زمین کندن جستجو کردن
harrow باچنگک زمین را صاف کردن
grubbed زمین کندن جستجو کردن
photo imagery عکس برداری کردن از زمین
grubs زمین کندن جستجو کردن
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
bedraggle روی زمین کشیدن و چرک کردن
geologize مطالعه علم زمین شناسی کردن
geologize ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
soil improvement بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
hovering پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
reclaim نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
peg out کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
clips سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
reventment روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
fumbled از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
send in وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
globe زمین
ground : زمین
rooter زمین کن
floor کف زمین
this earthly round زمین
floored کف زمین
extra terrestrial زمین
domain زمین
domains زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com