English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (2 milliseconds)
English Persian
traffic تجمع مدافعان
trafficked تجمع مدافعان
trafficking تجمع مدافعان
traffics تجمع مدافعان
Other Matches
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
pass rush حمله مدافعان به پاس دهنده
thread the needle پاس دقیق از بین مدافعان
through pass پاس کوتاه از میان مدافعان
bleeders توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeder توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
spike past the block ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
cutbacks بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
spread فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
cutback بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
spreads فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
associations تجمع
accumulations تجمع
accumulation تجمع
assembly تجمع
forming up تجمع
aggregation تجمع
congestion تجمع
public meeting تجمع
association تجمع
accumulation point نقطه تجمع
assembling area منطقه تجمع
hive مرکز تجمع
line official داور خط تجمع
assembly area منطقه تجمع
rendezvous area منطقه تجمع
turout تجمع پرسنل
swarmer تجمع کننده
capital agglomeration تجمع سرمایه
collecting point منطقه تجمع
furunculosis تجمع چندکورک
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
boat rendezvous area منطقه تجمع قایقها
dust laden تجمع گرد وغبار
unlawful assembly تجمع غیر قانونی
rendezvous area منطقه تجمع موقت
rallying point محل تجمع مجدد
pipe the side تجمع گارد احترام
concentration camp منطقه تجمع اسرا
concentration camps منطقه تجمع اسرا
number forward مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
line backing دفاع پشت خط تجمع
pigmentation تجمع رنگدانه ها در بافتها
association تداعی معانی تجمع
rallying points محل تجمع مجدد
associations تداعی معانی تجمع
hike گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked گرفتن توپ درشروع تجمع
recalls دستور تجمع قوا دادن
hiking گرفتن توپ درشروع تجمع
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
coil up تجمع ستون در راحت باش
casual water تجمع موقتی اب روی زمین
hikes گرفتن توپ درشروع تجمع
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
pipe the side فرمان تجمع گارد احترام
dummy گول زدن حریف در تجمع
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
recall دستور تجمع قوا دادن
recalled دستور تجمع قوا دادن
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
dummies گول زدن حریف در تجمع
prisoner of war cage محل تجمع اولیه اسرای جنگی
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
huddling گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
rioted تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddles گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddle گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
to recall the troops from Mali دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
huddled گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
rioting تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snaps روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snap روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riots تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
gabfest تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
nailed حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
spermathecal کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
spermatheca کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
nails حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
forming up تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
assembly order دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
encroaching قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
nail حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
backfield line خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
ashless dispersant oil نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
standoff half بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
cosmopolis شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
blind side سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glaciology علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
coalitions در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
marshalling تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
collective fire تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
capitalization تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com