Dictiornary-Farsi | تحرک طبقهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 83 (6 milliseconds)

English	Persian
class mobility	تحرک طبقهای


Other Matches

single stage	یک طبقهای
class status	پایگاه طبقهای
class struggle	مبارزه طبقهای
class barrier	مانع طبقهای
multistage	چند طبقهای
class consciousness	اگاهی طبقهای
class consciousness	شعور طبقهای
class culture	فرهنگ طبقهای
three decker	هرچیز سه طبقهای یا سه لایهای
intraclass coefficient	ضریب درون طبقهای
caste system	نظام طبقهای منفصل
class inclusion	درون گنجی طبقهای
elite	طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
movability	تحرک
stimulus	تحرک
mobility	تحرک
mobiles	با تحرک
dynamism	تحرک
mobile	با تحرک
stirring	پر تحرک
volubility	تحرک
stimulation	تحرک
locomotion	تحرک
stimuli	تحرک
motion study	تحرک سنجی
immobilization	عدم تحرک
locomotor	نقص تحرک
mobility of capital	تحرک سرمایه
ionic mobility	تحرک یونی
mobility ratio	نسبت تحرک
locomotory	نقص تحرک
occupational mobility	تحرک شغلی
reflating	تحرک بخشیدن
reflates	تحرک بخشیدن
reflated	تحرک بخشیدن
reflate	تحرک بخشیدن
vertical mobility	تحرک عمودی
vagility	دارای تحرک
vagile	دارای تحرک
upward mobility	تحرک صعودی
social mobility	تحرک اجتماعی
immobility	تحرک ناپذیری
class mobility	تحرک طبقاتی
downward mobility	تحرک نزولی
mobility	قوه تحرک
mobility	تحرک یکان
locomotive	وابسته به تحرک
dynamism	قدرت تحرک
mobile	قابل تحرک
limiting ionic mobility	تحرک یونی حد
locomotives	وابسته به تحرک
mobiles	قابل تحرک
immobility	عدم تحرک
geographical mobility	تحرک جغرافیائی
static	بدون تحرک
horizontal mobility	تحرک افقی
cell animation	تحرک سلولی
intergeneric	بین انواع نژادی بین طبقهای
sticking points	نقطهی عدم تحرک
to reflate the economy	به اقتصاد تحرک بخشیدن
sticking point	نقطهی عدم تحرک
locomotion	تحرک نقل وانتقال
horizontal labor mobility	تحرک افقی کارگر
labor mobility	تحرک نیروی کار
mobility of labor	تحرک نیروی کار
mobility of a charged particle	تحرک ذره باردار
mobility of factors of production	تحرک عوامل تولید
factor mobility	تحرک عوامل تولید
horizontal social mobility	تحرک افقی اجتماعی
thermotaxis	تحرک در اثر گرما
squashing	پرتاب بدون تحرک زیاد
movement	گردش جابجا کردن تحرک
low feild mobility	قابلیت تحرک میدان ضعیف
squash	پرتاب بدون تحرک زیاد
squashed	پرتاب بدون تحرک زیاد
squashes	پرتاب بدون تحرک زیاد
mobilization	بسیج کردن تحرک دادن
catch up	تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
mobilization	به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
frictional unemployment	بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
airmobility	قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
full mobilization	تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل

class mobility

تحرک طبقهای