English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
assimilator تحلیل برنده همانند سازنده
Other Matches
resolutive تحلیل برنده
wearing تحلیل برنده
pertubative اشفته سازنده مضطرب سازنده
cost benefit analysis تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
equals همانند
equalling همانند
equalled همانند
equaling همانند
akin <adj.> همانند
homologous همانند
alike همانند
identical همانند
resembling <adj.> همانند
like <adj.> همانند
equaled همانند
similar <adj.> همانند
This compares to ... همانند آن ...
similiar همانند
similar همانند
related <adj.> همانند
alike <adj.> همانند
equal همانند
likes نظیر همانند
liked نظیر همانند
similar همسان همانند
identic notes یادداشتهای همانند
of kin نزدیک همانند
to look like همانند بودن
like نظیر همانند
simulations همانند سازی
homological همسان همانند
simulation همانند سازی
group identification همانند سازی گروهی
assimilating تلفیق کردن همانند ساختن
assimilate تلفیق کردن همانند ساختن
donnish وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
assimilates تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated تلفیق کردن همانند ساختن
monarchical وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
frost and kindred phenomena یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
autogenesis ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
hold court <idiom> همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
ethernet نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
manufacturers سازنده
manufacturer سازنده
component سازنده
concoctor سازنده
fomative سازنده
producer سازنده
producers سازنده
constituent سازنده
compositors سازنده
constructive سازنده
components سازنده
constructor سازنده
instrumentalist سازنده
wright سازنده
instrumentalists سازنده
builder سازنده
makers سازنده
builders سازنده
maker سازنده
compositor سازنده
fabricator سازنده
constituents سازنده
fabricant سازنده
winners برنده
discoverers پی برنده
incisory برنده
scissile برنده
conductive برنده
incisor tooth برنده
winning برنده
discoverer پی برنده
winnings برنده
winner برنده
foretooth برنده
portative برنده
deferent برنده
cutting برنده
incisive برنده
vehicles برنده
cutter برنده
cutters برنده
heuristic پی برنده
mutilator برنده
high proof برنده
trenchant برنده
vehicle برنده
vitiator تباه سازنده
factor سازنده فاکتور
incorporator یکی سازنده
fabricator سازنده وسایل
factors سازنده فاکتور
distractive پریشان سازنده
lubricants روان سازنده
lubricant روان سازنده
dissipative پراکنده سازنده
alterative دگرگون سازنده
dispossessor بی بهره سازنده
procreator موجد سازنده
suppressor موقوف سازنده
manufacturer's agent نماینده سازنده
presentive مجسم سازنده
qualifier ملایم سازنده
elucidatory روشن سازنده
builders موسس سازنده
ingredient عنصر سازنده
ingredients عنصر سازنده
interceptive جدا سازنده
composers سازنده مصنف
composer سازنده مصنف
enslaver بنده سازنده
irradiative روشن سازنده
manufacturers' agent نماینده سازنده
restrictive محدود سازنده
melodist سازنده ملودی
qualifiers ملایم سازنده
inveigler گمراه سازنده
suppressive موقوف سازنده
lubricated روان سازنده
spoiler فاسد سازنده
sonneteer سازنده غزل
builder موسس سازنده
lubricating روان سازنده
lubricates روان سازنده
refrigerative خنک سازنده
coordinative متناسب سازنده
separative جدا سازنده
lubricate روان سازنده
computer manufacturer سازنده کامپیوتر
component جزء سازنده
components جزء سازنده
qualificatory محدود سازنده
purificative پا سازنده تطهیری
film developer سازنده فیلم
renovator باز نو سازنده
supersessive لغو سازنده
manifestative اشکار سازنده
assurer مطمئن سازنده
procreation سازنده زایش
refrigrative خنک سازنده
assuror مطمئن سازنده
lutist سازنده عود
deific خدا سازنده
depletive تهی سازنده
subjugator مطیع سازنده
raiders یورش برنده
matrolinous بارث برنده
raider یورش برنده
propelling پیش برنده
gestatorial برنده پاپ
winner برنده بازی
lacerative برنده یا درنده
promotor پیش برنده
annihilator از بین برنده
dissolvent حل کننده برنده
achiever از پیش برنده
prizewinner برنده جایزه
deferent بیرون برنده
prizer برنده جایزه
boosters بالا برنده
booster بالا برنده
cutting head نوک برنده
winners برنده بازی
propulsive جلو برنده
uptake بالا برنده
perseus برنده سر دیو
user بکار برنده
dark horse برنده غیرمترقبه
dark horses برنده غیرمترقبه
impellor پیش برنده
incisively بطور برنده
victors برنده مسابقه
victor برنده مسابقه
promoters پیش برنده
medalist برنده مدال
highest bidder برنده مزایده
winning position پوزیسیون برنده
winning move حرکت برنده
winner of a match برنده مسابقه
heiress ارث برنده زن
uplifter بالا برنده
utilizer بکار برنده
contender برنده احتمالی
outpoint برنده با امتیاز
heiresses ارث برنده زن
edge tool الت برنده
edged tool الت برنده
persi برنده سر دیو
gonfalonier برنده پرچم
decisions برنده با امتیاز
promoter پیش برنده
decision برنده با امتیاز
impeller پیش برنده
users بکار برنده
shoo-in <idiom> برنده مطلق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com