English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
Other Matches
critical path مسیر بحرانی
critical path method روش مسیر بحرانی
cpm روش مسیر بحرانی
path analysis تحلیل مسیر
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
cost benefit analysis تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
marginal بحرانی
critical limit حد بحرانی
acute بحرانی
critical بحرانی
decretory بحرانی
decretive بحرانی
climacteric بحرانی
transit route مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summit حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
critical pressure فشار بحرانی
critical pollution الودگی بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical period دوره بحرانی
critical mass جرم بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
razor edge موقعیت بحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical resistance مقاومت بحرانی
acritical غیر بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
exigent فشاراور بحرانی
critical حیاتی بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical value ارزش بحرانی
critical height بلندی بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical current شدت بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
juncture موقع بحرانی
nick موقع بحرانی
nicked موقع بحرانی
nicking موقع بحرانی
nicks موقع بحرانی
critical angle زاویه بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical activity فعالیت بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical damping میرائی بحرانی
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical frequency فرکانس بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical depth عمق بحرانی
critical density چگالی بحرانی
cretical flow جریان بحرانی
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical wave legth طول موج بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critcal fore pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
critically بطور بحرانی یا وخیم
flood stage تراز بحرانی طغیان
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
epitasis دوره بحرانی وشدت مرض
to recover from something جبران کردن [مثال از بحرانی]
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
to recover from something ترمیم شدن [مثال از بحرانی]
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
to recover from something به حالت اول درآمدن [مثال از بحرانی]
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
Every crisis should be viewed [seen] as an opportunity. هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
s.f.c chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
s.f.c/m.s mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
analysts تحلیل گر
resolution تحلیل
erosion تحلیل
comsumption تحلیل
resolutions تحلیل
analyzer تحلیل گر
absorbency تحلیل
marasmic تحلیل رو
analyst تحلیل گر
corrosion تحلیل
analysis تحلیل
benefit cost analysis تحلیل فایده
lexical analysis تحلیل لغوی
atrophying تحلیل رفتن
analyzer تحلیل کننده
solvency تحلیل بردنی
analysis of covariance تحلیل هم پراکنش
eats تحلیل رفتن
case analysis تحلیل مورد
analysis تحلیل جداگری
active analysis تحلیل فعال
analitics علم تحلیل
analysand تحلیل شونده
blind analysis تحلیل بی نام
analysis تحلیل کاوش
analysis of variance تحلیل پراکنش
pulled تحلیل رفته
analysis تجزیه و تحلیل
activity analysis تحلیل فعالیت
analysis of variance تحلیل واریانس
psychoanalysis تحلیل روانی
assimilate تحلیل رفتن
undermine تحلیل بردن
atrophy تحلیل رفتن
undermined تحلیل بردن
undermines تحلیل بردن
atrophies تحلیل رفتن
atrophied تحلیل رفتن
consumed تحلیل رفتن
consume تحلیل رفتن
dwindling تحلیل رفتن
dwindles تحلیل رفتن
dwindled تحلیل رفتن
assimilated تحلیل رفتن
assimilates تحلیل رفتن
consumes تحلیل رفتن
consumptives تحلیل رفته
assimilating تحلیل رفتن
consumptive تحلیل رفته
muscular dystrophy تحلیل عضلانی
dwindle تحلیل رفتن
eat تحلیل رفتن
character analysis تحلیل منش
statistical analysis تحلیل اماری
static analysis تحلیل استاتیک
static analysis تحلیل ایستا
stability analysis تحلیل ثبات
sales analysis تحلیل فروش
resolutive تحلیل برنده
research and analysis تجزیه و تحلیل
regression analysis تحلیل برگشت
regression analysis تحلیل رگرسیون
quantitative analysis تحلیل مقداری
quantitative analysis تحلیل کمی
qualitative analysis تحلیل کیفی
purchasing analyst تحلیل گر خرید
prosternation تحلیل نیرو
profile analysis تحلیل نیمرخ
probability analysis تحلیل احتمالات
operation analysis تحلیل عملکرد
strode analysis تحلیل ضربهای
syntactical analysis تحلیل نحوی
syntactical analysis تحلیل ترکیبی
vector analysis تحلیل برداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com