Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
demand satisfaction
تحویل درخواستها
Other Matches
demand accommodation
تعدیل درخواستها
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
queries
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
querying
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
queried
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
query
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
delivery
تحویل
livery
تحویل
utilization
تحویل
liveries
تحویل
solstice
تحویل
devolvement
تحویل
bailment
تحویل
transter
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
frees
تحویل
freeing
تحویل
freed
تحویل
free
تحویل
prehension
تحویل
deliveries
تحویل
process
تحویل
processes
تحویل
cargo delivery
تحویل بار
catcher's side
سوی تحویل
delivery note
حواله تحویل
delivery date
تاریخ تحویل
delivery free
تحویل رایگان
deliverable
قابل تحویل
deliverable state
در حالت تحویل
delivered at frontier
تحویل در مرز
bailment
تحویل جنس
deliverer
تحویل دهنده
period of delivery
دوره تحویل
bailee
تحویل گیرنده
delivery notice
اعلامیه تحویل
delivery order
حواله تحویل
to deliver over
تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
free docks
تحویل در بارانداز
terminal price
قیمت تحویل
free on quay
تحویل دراسکله
take over
تحویل گرفتن
take delivery of
تحویل گرفتن
shortchange
کم تحویل دادن
prompt delivery
تحویل فوری
hand over
تحویل دادن
irreducibility
تحویل ناپذیری
polytropic
تحویل برزخ
to hand over
تحویل دادن
forward delivery
تحویل دراینده
delivery side
سمت تحویل
delivery speed
سرعت تحویل
delivery table
میز تحویل
delivery terms
شرایط تحویل
delivery terms
نحوه تحویل
delivery to the home
تحویل در خانه
delivery valve
سوپاپ تحویل
ex factory
تحویل در کارخانه
ex mill
تحویل در کارخانه
transferee
تحویل گیرنده
exq
تحویل در بارانداز
exs
تحویل از کشتی
to take over
تحویل گرفتن
forward delivery
تحویل به وعده
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
smooth delivery
تحویل بی اشکال
supplying
تحویل ذخیره
forwarded
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
consigned
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
committed
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
takeover
تحویل گیری
takeovers
تحویل گیری
delivering
تحویل دادن
delivering
تحویل تسلیم
deliver
تحویل دادن
LSD
نگهداری تحویل
renders
تحویل دادن
supplied
تحویل دادن
supplied
تحویل ذخیره
supply
تحویل دادن
supply
تحویل ذخیره
supplying
تحویل دادن
transference
تحویل حواله
cash dispenser
تحویل دارخودکار
cash dispensers
تحویل دارخودکار
render
تحویل دادن
rendered
تحویل دادن
delivers
تحویل دادن
fob
تحویل کشتی
recorded delivery
تحویل سفارشی
transferring
واگذاری تحویل
renditions
پرداخت تحویل
surrenders
تحویل دادن
surrendered
تحویل دادن
surrender
تحویل دادن
transfer
واگذاری تحویل
rendition
پرداخت تحویل
transfers
واگذاری تحویل
delivered
تحویل شده
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivery
قبض و اقباض تحویل
procures
تهیه و تحویل اماد
fot
تحویل روی کامیون
deliveries
تحویل کالا دادن
deliveries
قبض و اقباض تحویل
delivery
تحویل کالا دادن
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
free on rail
تحویل در راه اهن
spot goods
کالاهای اماده تحویل
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
named place of delivery at frontier
تحویل در مرز مشخص
give in charge
تحویل پلیس دادن
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
exw
تحویل در محل تولید
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
goods intake
کالاهای درحال تحویل
redeliver
دوباره تحویل دادن
ex ship
تحویل در کنار کشتی
procure
تهیه و تحویل اماد
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
delivery order
دستور تحویل کالا
turn over to the police
تحویل پلیس دادن
reductions
تحویل استحاله کاهش
reduction
تحویل استحاله کاهش
for
تحویل روی قطار
destination port
بندر تحویل کالا
To take delivery of something.
چیزی را تحویل گرفتن
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
ex quay
تحویل در بندر مقصد
receipts
بزهکاران را تحویل گرفتن
procurement
تهیه و تحویل اماد
procured
تهیه و تحویل اماد
delivery car
واگن تحویل دهنده
receipt
بزهکاران را تحویل گرفتن
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
procuring
تهیه و تحویل اماد
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
tpnd
دله دزدی وعدم تحویل
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
to get something to somebody
تحویل دادن چیزی به کسی
to be available for delivery at short notice
بلافاصله قابل تحویل بودن
turn in
تحویل دادن جنس به انبار
received for shipment
تحویل شده برای حمل
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
daf
frontier at delivered تحویل مرز
becomes
مناسب بودن تحویل یافتن
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
freight forwarder
مقام تحویل دهنده کالا
document against payment
تحویل اسناد در ازای پرداخت
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
d/p
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
delivered duty paid
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
become
مناسب بودن تحویل یافتن
free on rail
تحویل کالا روی قطار
issue
مسئله قضیه تحویل جنس
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
supply
تحویل دادن تغذیه کردن
give a person in charge
کسی را تحویل پلیس دادن
issued
مسئله قضیه تحویل جنس
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
issues
مسئله قضیه تحویل جنس
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
supplied
تحویل دادن تغذیه کردن
supplying
تحویل دادن تغذیه کردن
delivery leadtime
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
cod
وصول وجه در موقع تحویل کالا
deliverable state
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
delivery leadtime
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
cod
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
deliver
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
reconsignment
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
documents aganist acceptance
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
Payment on delivery of goods.
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
Did you deliver my letter to your father ?
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
delivers
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
fas
ship alongside free تحویل در کنار کشتی
He left fily a few choice words.
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
This company guarantees prompt delivery of goods.
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com