Dictiornary-Farsi | تخته نازک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
slat	تخته نازک
slats	تخته نازک
scale board	تخته نازک


Other Matches

multi board computer	کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board	تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard	تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
board	تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board	تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded	تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded	تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board	تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood	تخته لایی تخته چند لا
planking	تخته پوشی تخته بندی
notice board	1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
expansion slots	شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
bare board	تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
cable weft	پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
plank	تخته تخته کردن
NIC	تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board	تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
pad	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
gossamer	نازک
touchy	دل نازک
attenute	نازک
tender hearted	دل نازک
tenderhearted	دل نازک
touchiest	دل نازک
touchier	دل نازک
egg shell	نازک
tinnily	نازک
tender hearted	نازک دل
svelt	نازک
perone	نازک نی
feather edged	لب نازک
tendering	نازک
tenderest	نازک
tendered	نازک
papyraceous	نازک
tender	نازک
tenuous	نازک
finest	نازک
fine	نازک
softhearted	نازک دل
fined	نازک
ethereal	نازک
eggshell	نازک
eggshells	نازک
thins	نازک
fragile	نازک
thin	نازک
frailest	نازک
slimmest	نازک
slimming	نازک
slims	نازک
frailer	نازک
young ice	یخ نازک
tenderhearted <adj.>	دل نازک
frail	نازک
soft-hearted	نازک دل
slimmed	نازک
slim	نازک
thinnest	نازک
soft hearted	نازک دل
thinners	نازک
thinned	نازک
pellicle	پوسته نازک
cord	طناب نازک
shim	بوش نازک
attenuate	نازک کردن
joinery	نازک کاری
mull	ململ نازک
attenuated	نازک کردن
filmed	پرده نازک
attenuates	نازک کردن
patsy	نازک نارنجی
pellicle	غشاء نازک
spared	نحیف نازک
spare	نحیف نازک
racking	طناب نازک
attenuating	نازک کردن
film	پرده نازک
cords	طناب نازک
folia	طبقات نازک
d. touch	نازک کاری
rice paper	کاغذ نازک
soft	مهربان نازک
cardboard	مقوای نازک
softer	مهربان نازک
d. constitution	وجود نازک
card board	مقوای نازک
softest	مهربان نازک
extenuate	نازک کردن
feather edge	لبه نازک
featheredge	لبه نازک
delicate	نازک بین
lambkino	بچه نازک
hairline rule	خط بسیار نازک
gold leaf	زرورق نازک
thinly	به طور نازک
folium	طبقه نازک
finespun	نازک رشته
fine spun	نازک ریسته
fine draw	نازک کردن
thinner	نازک کننده
picksome	نازک نارنجی
thinnest	نازک شدن
thready	نازک چسبناک
thin skinned	نازک نارنجی
thin skinned	پوست نازک
thinners	نازک شدن
tenderhefted	دل نازک دل رحیم
thin film	غشای نازک
tenderization	نازک سازی
finishing	نازک کاری
tanyphonia	نازک صدایی
squeamishness	نازک طبعی
thinned	نازک کردن
radicle	فرعی نازک
thinnest	نازک کردن
thin film	لایه نازک
thins	نازک کردن
thins	نازک شدن
verglas	قشر نازک یخ
thin	نازک شدن
thinned	نازک شدن
thinners	نازک کردن
thin	نازک کردن
small stuff	طناب نازک
field point	سر تیر بسیار نازک
toile	پارچه کتان نازک
wire	هادی فلزی نازک
touchy	نازک نارنجی حساس
wires	هادی فلزی نازک
gauzy	نازک وسوراخ سوراخ
fleshings	جامه نازک تن نما
thin film circuit	مدار غشایی نازک
thin film memory	حافظه غشایی نازک
masterstroke	نازک کاری هنری
stave	شیارهای نازک چوب
tissue paper	دستمال کاغذی نازک
feathured-edged	لبه نازک شده
tin foil	ورق نازک قلع
thin walled cylinder	استوانه جدار نازک
masterstrokes	نازک کاری هنری
touchiest	نازک نارنجی حساس
French stick	قرصدراز نازک نان
touchier	نازک نارنجی حساس
thin skinned	دارای پوست نازک
thin plate battery	باتری صفحه نازک
thin layer chromatography	کروماتوگرافی لایه نازک
magnetic thin film	غشاء نازک مغناطیسی
deposition	سطح با یک لایه نازک
attenuating	ضعیف شدن نازک
laminal	دارای ورقههای نازک
laminar	دارای ورقههای نازک
veneer	لایه نازک چوب
oxide skin	قشر نازک اکسید
seams	رگه نازک معدن
seam	رگه نازک معدن
onionskin	کاغذ نازک زرورق
onion skin	یکجور کاغذ نازک
strip	ماده طولانی نازک
niminy piminy	نازک نارنجی و ژستی
magnetic thin film	فیلم نازک مغناطیسی
splint bone	استخوان ساق نازک نی
shear thinning	نازک شدن برش
attenuates	ضعیف شدن نازک
foreign letter paper	کاغذ چاپاری نازک
gold leaf	ورقه طلای نازک
hair stroke	نازک کاری درخوشنویسی
flat colour	رنگ نازک مستوی
peeling	پارچه لباسی نازک
metal foil	ورق نازک فلزی
scruff	پرده نازک غشاء
marline	طناب علفی نازک
attenuated	ضعیف شدن نازک
attenuate	ضعیف شدن نازک
depositions	سطح با یک لایه نازک
voile	پارچه نازک لباسی زنانه
tiffany	پارچه توری ابریشمی نازک
he is thinly dressed	لباس نازک پوشیده است
tinfoil	حلبی ورقه نازک قلعی
elaborately	ازروی صنعت و نازک کاری
squeamish	سخت گیر نازک نارنجی
jam nut	نوعی مهره قفلی نازک
lamin	لایه نازک پهنک برگ
elaborateness	نازک کاری استادی در کار
lamina	لایه نازک پهنک برگ
fibula	استخوان نازک نی قصبه صغری
fibulae	استخوان نازک نی قصبه صغری
fibulas	استخوان نازک نی قصبه صغری
stroganoff	گوشت پخته نازک با خردل
hard to please	نازک نارنجی سخت راضی شو
shallot	پیاز کوچک لوله نازک
shallots	پیاز کوچک لوله نازک
peg	دربالا پهن ودرپایین نازک
delicacy	نازک بینی خوراک لذیذ
magnetic thin film memory	حافظه فیلم نازک مغناطیسی
delicacies	نازک بینی خوراک لذیذ
pegs	دربالا پهن ودرپایین نازک
horntail	هرنوع حشره ازدسته نازک بالان
gange	باسیم نازک نگاه داری کردن

slat