Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
allocation of resources
تخصیص منابع
resource allocation
تخصیص منابع
Search result with all words
efficient allocation of resources
تخصیص کارای منابع
misallocation of resources
تخصیص نادرست منابع
optimum allocation of resources
تخصیص مطلوب منابع
Other Matches
renewable resources
منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
exhaustable resources
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
dynamic storage allocation
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
sources
منابع
resources
منابع
resource deallocation
بازستانی منابع
natural sources
منابع طبیعی
allotments
منابع اختصاصی
unused resources
منابع بیکار
sourcing
منابع یابی
sources law
منابع حقوق
scarce resources
منابع کمیاب
revenue sources
منابع درامد
resource sharing
اشتراک در منابع
resource endowment
منابع طبیعی
military resources
منابع نظامی
control of resources
کنترل منابع
meaner
منابع درامد
complementary resources
منابع مکمل
overhead
منابع حاشیهای
mean
منابع درامد
control of resources
نظارت بر منابع
natural resources
منابع طبیعی
allotment
منابع اختصاصی
human resources
منابع انسانی
fixed resources
منابع ثابت
meanest
منابع درامد
fixed inputs
منابع ثابت
economic resources
منابع اقتصادی
earmarks
تخصیص
devotion
تخصیص
admensuration
تخصیص
designation
تخصیص
consecration
تخصیص
appropriation
تخصیص
earmark
تخصیص
admeasurement
تخصیص
allotments
تخصیص
allotment
تخصیص
designations
تخصیص
recognition
تخصیص
allocation
تخصیص
allocations
تخصیص
attribution
تخصیص
dedication
تخصیص
dedications
تخصیص
hardware resources
منابع سخت افزاری
inputs
عوامل تولید منابع
conservation programs
برنامههای حفافت منابع
unused resources
منابع استفاده نشده
depletion
کاهش منابع طبیعی
nonrenewable resources
منابع تمام شدنی
conservation
حفظ منابع طبیعی
conservationist
طرفدارحفظ منابع طبیعی
sourcing of suppliers
یافتن منابع فروش
software resources
منابع نرم افزار
conservationists
طرفدارحفظ منابع طبیعی
resources
منابع اماد ذخایر
exhaustable resources
منابع تمام شدنی
cost allocation
تخصیص هزینه
denominate
تخصیص دادن به
dynamic allocation
تخصیص پویا
allot
تخصیص دادن
allots
تخصیص دادن
allotted
تخصیص دادن
assign
تخصیص دادن
allocate
تخصیص دادن
to earmark something for something
تخصیص دادن
allocation function
تابع تخصیص
appropriation
تخصیص وجه
designing
تخصیص دادن
assignability
تخصیص دادنی
budgetary appropriations
تخصیص بودجه
capital appropiation
تخصیص سرمایه
assignment
تخصیص اسناد
allotting
تخصیص دادن
allocator
تخصیص دهنده
allot
تخصیص دادن
bequeaths
تخصیص دادن به
static allocation
تخصیص ایستا
bequeath
تخصیص دادن به
allotments
تخصیص توزیع
designs
تخصیص دادن
storage allocation
تخصیص حافظه
allotment
تخصیص توزیع
storage allocation
تخصیص انباره
reallocation
تخصیص مجدد
bequeathed
تخصیص دادن به
bequeathing
تخصیص دادن به
design
تخصیص دادن
asides
تخصیص دادن
assignments
تخصیص اسناد
allocate
تخصیص دادن
allocating
تخصیص دادن
aside
تخصیص دادن
allocates
تخصیص دادن
gather
دریافت داده از منابع مختلف
production resource planning
برنامه ریزی منابع تولید
nonrenewable resources
منابع غیر قابل تجدید
water utilization project
پروژه بهره برداری از منابع اب
gathered
دریافت داده از منابع مختلف
mobility
انتقال اسان منابع تولید
economic mobilization
بسیج منابع اقتصادی باصرفه
assigned
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
specifiable
قابل تعیین یا تخصیص
static storage allocation
تخصیص انباره ایستا
allotted
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
allocated
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
attached
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
designatory
وابسته به تخصیص و تعیین
appropriation limitation
محدودیت تخصیص اعتبار
designating
تخصیص دادن برگزیدن
allotment
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
allotments
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
designates
تخصیص دادن برگزیدن
assignable
قابل تعیین و تخصیص
designate
تخصیص دادن برگزیدن
allocated
تخصیص داده شده
give
رساندن تخصیص دادن
gives
رساندن تخصیص دادن
giving
رساندن تخصیص دادن
complexities
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
complexity
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
collection
عمل دریافت داده از منابع مختلف
irm
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
collections
عمل دریافت داده از منابع مختلف
consecrate
ویژه کردن تخصیص دادن
apportions
تقسیم کردن تخصیص دادن
file allocation table
جدول تخصیص جای فایل
apportioning
تقسیم کردن تخصیص دادن
apportioned
تقسیم کردن تخصیص دادن
apportion
تقسیم کردن تخصیص دادن
sanctifies
تصدیق کردن تخصیص دادن
preassigned
قبلا تخصیص داده شده
sanctify
تصدیق کردن تخصیص دادن
sanctifying
تصدیق کردن تخصیص دادن
consecrates
ویژه کردن تخصیص دادن
manpower loading chart
نمودار تخصیص نیروی انسانی
set aside
باطل کردن تخصیص دادن
sancify
برای امرمقدسی تخصیص دادن
consecrating
ویژه کردن تخصیص دادن
To pool resources to gether .
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
babble
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
babbled
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbles
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
departmental LAN
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
assignment of space
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
induces
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dowse
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
induce
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
available
لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
socialising
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialised
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialises
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialized
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socializes
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialize
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socializing
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
dynamically
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamic
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
permission
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
allocations
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
overhead
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
allocation
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
lady chapel
کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
optical
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
interference
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
allocation
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
resource leveling
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
jcl
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
unique
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
uniquely
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
job
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
jobs
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
language
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
languages
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
share
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
System Monitor
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
server
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
SMB
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
resource
یکی از دو انشعاب فایل . شاخه منبع حاوی منابع مورد نیاز فایل است
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
share
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shares
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com