Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 217 (3 milliseconds)
English	Persian
discharge	تخلیه الکتریکی
discharges	تخلیه الکتریکی
corona discharge	تخلیه الکتریکی
electric discharge	تخلیه الکتریکی
Search result with all words
corona	تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas	تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
carbon tracking	باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
corona discharge	تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
electric discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی
luminous discharge lamp	لامپ تخلیه الکتریکی
flashover	تخلیه الکتریکی غیر عادی صاعقه
total discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
deep discharge	تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
gas-filled tube	لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
discharge tube	لامپ تخلیه الکتریکی [فیزیک]
Other Matches
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
electrostatic	ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU	مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
electrical and otherwise	الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-	ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
gas electric generating set	مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
evacuation	تخلیه
exhaust	تخلیه
exhausts	تخلیه
unloading	تخلیه
discharges	تخلیه
discharge	تخلیه
evacuated	تخلیه
evacuates	تخلیه
evacuate	تخلیه
evacuating	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
discharged	تخلیه
depletion	تخلیه
stripping	تخلیه
LSD	تخلیه
unstuffing	تخلیه
emptying	تخلیه
disembarkation	تخلیه
quit	تخلیه خانه
discahrge pipe	لوله تخلیه
chain of evacuation	سیستم تخلیه
electron discharge	تخلیه الکترونها
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
quitting	تخلیه خانه
electrical discharge	تخلیه برقی
evacuate	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
drain cock	لوله تخلیه
blow off	شیر تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
escape channel	مجرای تخلیه اب
drains	تخلیه کردن
depletion area	ناحیه تخلیه
dejecta	تخلیه مدفوع
discharges	تخلیه بار
defecation	تخلیه شکم
debarkation net	تور تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
corollary discharge	تخلیه تبعی
corona discharge	تخلیه کورونا
flaming discharge	تخلیه مشتعل
depletion barrier	ناحیه تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
draining	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
air evacuation	تخلیه هوایی
exhaust chute	ناودان تخلیه
exhaust stroke	مرحله تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
bank sluice	دریچه تخلیه
catharsis	تخلیه هیجانی
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
unloads	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
discharge recorder	تخلیه نگار
education pipe	لوله تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharging berth	اسکله تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharge of chips	تخلیه براده ها
abreaction	تخلیه هیجانی
vacate	تخلیه کردن
depletion zone	ناحیه تخلیه
evacuating	تخلیه کردن
area evacuation	تخلیه منطقهای
evacuates	تخلیه کردن
disembarkation	تخلیه کردن
evacuated	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
internal discharge	تخلیه داخلی
point discharge	تخلیه نقطهای
undulatory discharge	تخلیه مواج
impulse discharge	تخلیه ضربهای
relief well	چاه تخلیه
residual discharge	تخلیه مانده
oscillating discharge	تخلیه مواج
to offload	تخلیه کردن
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
ozone depletion	تخلیه اوزون
main discharge	تخلیه اصلی
medical evacuation	تخلیه پزشکی
medical evacuation	تخلیه بیماران
medical recovery	تخلیه پزشکی
neural discharge	تخلیه عصبی
depopulation	تخلیه جمعیت
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
high rate discharge	تخلیه شدید
road clearance	تخلیه جاده
discharge	تخلیه بار
sluiceway	دهانه تخلیه
lightning discharge current	جریان تخلیه
medical evacuation	تخلیه بهداری
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
surging discharge	تخلیه نوشی
glow discharge	تخلیه تابناک
site clearance	تخلیه کارگاه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
glow discharge	تخلیه تابنده
rotary discharger	تخلیه گر گردان
tipper	تخلیه کننده
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
local action	تخلیه موضعی باتری
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
exhausts	تخلیه کردن خروج
evacuate	تخلیه مزاج کردن
main gap	فاصله تخلیه اصلی
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
evacuees	پرسنل تخلیه شده
evacuee	پرسنل تخلیه شده
eduction pipe	لوله تخلیه یاکشش
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
dust removal	تخلیه گرد و خاک
evacuated	تخلیه مزاج کردن
exhaust	تخلیه کردن خروج
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
road clearance	تخلیه کردن جاده
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
evacuating	تخلیه مزاج کردن
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
y valve	شیر تخلیه روغن
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
evacuates	تخلیه مزاج کردن
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
evacuation policy	روش تخلیه پزشکی
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
extinction voltage	ولتاژ قطع تخلیه
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
exhaust system	سیستم تخلیه دود
degasify	تخلیه کردن گاز
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
defecating	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
defecate	تخلیه کردن شکم
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
clearing station	پست تخلیه بیماران
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
defecates	تخلیه کردن شکم
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
landing order	اجازه تخلیه بار
discharge	شلیک عصبی تخلیه
diffusion	تخلیه کردن بافشار

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com