Dictiornary-Farsi | تخلیه جرقهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
disruptive discharge	تخلیه جرقهای


Other Matches

two spark ignition	احتراق دو جرقهای
spark sending	تلگراف جرقهای
arc cathode	کاتد جرقهای
arc drop loss	اتلاف جرقهای
arc drop	افت جرقهای ولت
flash fuze	ماسوره الکتریکی یا جرقهای
spark gap modulator	تحمیل گر دهانه جرقهای
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
exhaust	تخلیه
unstuffing	تخلیه
exhausts	تخلیه
unloading	تخلیه
evacuates	تخلیه
stripping	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuate	تخلیه
evacuating	تخلیه
evacuated	تخلیه
depletion	تخلیه
disembarkation	تخلیه
LSD	تخلیه
emptying	تخلیه
discharge	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
discharges	تخلیه
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
discharge pressure	فشار تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
point discharge	تخلیه نقطهای
corollary discharge	تخلیه تبعی
ozone depletion	تخلیه اوزون
corona discharge	تخلیه الکتریکی
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
corona discharge	تخلیه کورونا
bank sluice	دریچه تخلیه
electron discharge	تخلیه الکترونها
chain of evacuation	سیستم تخلیه
relief well	چاه تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
undulatory discharge	تخلیه مواج
oscillating discharge	تخلیه مواج
blow off	شیر تخلیه
residual discharge	تخلیه مانده
road clearance	تخلیه جاده
escape channel	مجرای تخلیه اب
impulse discharge	تخلیه ضربهای
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
education pipe	لوله تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
lightning discharge current	جریان تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
internal discharge	تخلیه داخلی
electric discharge	تخلیه الکتریکی
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
drain plug	پیچ تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
medical evacuation	تخلیه بهداری
medical evacuation	تخلیه پزشکی
dejecta	تخلیه مدفوع
medical evacuation	تخلیه بیماران
defecation	تخلیه شکم
medical recovery	تخلیه پزشکی
debarkation net	تور تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
discharge end	سمت تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
disembarkation	تخلیه کردن
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
neural discharge	تخلیه عصبی
drains	تخلیه کردن
to offload	تخلیه کردن
flaming discharge	تخلیه مشتعل
quit	تخلیه خانه
quitting	تخلیه خانه
disembark	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
depopulation	تخلیه جمعیت
discharge	تخلیه الکتریکی
discharge	تخلیه بار
discharges	تخلیه الکتریکی
discharges	تخلیه بار
sluice	دریچه تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
drain	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
rotary discharger	تخلیه گر گردان
glow discharge	تخلیه تابنده
tipper	تخلیه کننده
surging discharge	تخلیه نوشی
vacated	تخلیه کردن
catharsis	تخلیه هیجانی
sluiceway	دهانه تخلیه
abreaction	تخلیه هیجانی
site clearance	تخلیه کارگاه
exhaust stroke	مرحله تخلیه
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
air evacuation	تخلیه هوایی
exhaust chute	ناودان تخلیه
high rate discharge	تخلیه شدید
area evacuation	تخلیه منطقهای
unloads	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
glow discharge	تخلیه تابناک
evacuated	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
y valve	شیر تخلیه روغن
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
landing order	اجازه تخلیه بار
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
local action	تخلیه موضعی باتری
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
main gap	فاصله تخلیه اصلی
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
road clearance	تخلیه کردن جاده
evacuating	تخلیه مزاج کردن
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
discharges	شلیک عصبی تخلیه
diffusion	تخلیه کردن بافشار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
degasify	تخلیه کردن گاز
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
defecated	تخلیه کردن شکم
evacuee	پرسنل تخلیه شده
clearing station	پست تخلیه بیماران
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
discharge	شلیک عصبی تخلیه
defecate	تخلیه کردن شکم
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
evacuees	پرسنل تخلیه شده
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
first townsend discharge	تخلیه اول تاونزند
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه