English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
high rate discharge تخلیه شدید
Other Matches
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
fervor حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour حرارت شدید اشتیاق شدید
clearings تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
stalwarts شدید
stalwart شدید
strenuous شدید
towering شدید
sopping شدید
acute شدید
rugged شدید
tougher شدید
intensive شدید
climacteric <adj.> شدید
tough شدید
vigorous شدید
drastic شدید
severer شدید
severe شدید
violent شدید
intense شدید
severest شدید
vehemently شدید
two fisted شدید
vehement شدید
toughest شدید
drastically شدید
inclement شدید
diametrical شدید
diametric شدید
hyperpyrexia تب شدید
keen شدید
draconic شدید
rigorous شدید
keenest شدید
grievous شدید
sweltering شدید
slashing شدید
raging شدید
extensive شدید
boisterous شدید
high wrought شدید
incontrollable شدید
forcible شدید
workout ورزش شدید
advertising blitz تبلیغات شدید
revulsion تنفر شدید
workouts ورزش شدید
workout تمرین شدید
rain shower باران شدید
passion تعصب شدید
workout کار شدید
workouts کار شدید
workouts تمرین شدید
actude conditions شرایط شدید
violent wind باد شدید
booms رونق شدید
booming رونق شدید
boomed رونق شدید
boom رونق شدید
penchant میل شدید
rushed حرکت شدید
rush حرکت شدید
rushing حرکت شدید
slats ضربه شدید
slat ضربه شدید
heaviest شدید پرزور
rain cats and dogs <idiom> باران شدید
heavy شدید پرزور
heavies شدید پرزور
heavier شدید پرزور
chronic شدید گرانرو
pash باران شدید
hard مشکل شدید
harder مشکل شدید
hardest مشکل شدید
salvoes افهاراحساسات شدید
salvo افهاراحساسات شدید
hyperinflation تورم شدید
gird ضربه شدید
exquisite شدید سخت
high order detonation انفجار شدید
rumbustious سخت شدید
schwarmerei احساسات شدید
hypersensitivity حساسیت شدید
aggravator شدید کننده
clavus سردرد شدید
bedlam اشتباه شدید
impetuous تند و شدید
an intensive particle ادات شدید
high explosive سوختار شدید
sthenic شدید نیرومند
vehemence غضب شدید
galloping inflation تورم شدید
nosedived نزول شدید کردن
nosediving نزول شدید یا ناگهانی
nosedives نزول شدید یا ناگهانی
nosediving نزول شدید کردن
hyperdeflation انقباض پولی شدید
did you hurt your self a ایاهیچ اذیت شدید
sternest سخت و محکم شدید
nosedives نزول شدید کردن
high explosive shell گلوله محترقه شدید
high explosive ماده منفجره شدید
mass casualties تلفات و ضایعات شدید
fanatical دارای احساسات شدید
yerk حرکت سریع و شدید
hyperirritable دارای حساسیت شدید
stern سخت و محکم شدید
sterner سخت و محکم شدید
paroxysmal طغیانی سخت شدید
sterns سخت و محکم شدید
burst advertising شروع تبلیغات شدید
severely retarded عقب مانده شدید
strong jump جهش ابی شدید
escalate شدید کردن یا شدن
nymphomania میل شدید زن بجماع
nosedived نزول شدید یا ناگهانی
nosedive نزول شدید کردن
nosedive نزول شدید یا ناگهانی
hardball رقابت شدید و بیرحمانه
groundswell طغیان شدید دریا
going-over عیب جویی شدید
escalating شدید کردن یا شدن
escalates شدید کردن یا شدن
escalated شدید کردن یا شدن
violent pain درد سخت یا شدید
yen تمایل رغبت شدید
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
impact اصابت اثر شدید
hunger for data میل شدید به داده ها
impacts اصابت اثر شدید
maelstrom طوفان یا گرداب شدید
die پارو زدن شدید
goings-over عیب جویی شدید
fanatic دارای احساسات شدید
fanatics دارای احساسات شدید
zing جیغ شدید وتند
pathetic دارای احساسات شدید
snifter طوفان شدید وزش سخت
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
heightens شدید کردن بسط دادن
fury هیجان شدید وتند خشم
anasarca ورم تقریبا شدید پشام
upthrow بطرف بالاانداختن تحول شدید
basophil میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
jar اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars اعمال شوک شدید به یک وسیله
ammonal نوعی ماده منفجره شدید
give someone a good run for her money <idiom> رقابت شدید به وجود آوردن
heady عجول شدید مست کننده
torrents جریان شدید سیل وار
ground swell طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
hyperesthesia حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
high explosive plastic گلوله پلاستیکی سوختار شدید
heighten شدید کردن بسط دادن
high explosive antitank گلوله سوختار شدید ضد تانک
heightened شدید کردن بسط دادن
heightening شدید کردن بسط دادن
torrent جریان شدید سیل وار
hysteric دارای هیجان شدید یاهیستری
earnest سنگین علاقه شدید به چیزی
candescent دارای تشعشع یاگرمای شدید
hobby-horse کار مورد علاقهی شدید
hobby-horses کار مورد علاقهی شدید
landing, storage, delivery تخلیه
discharges تخلیه
LSD تخلیه
disembarkation تخلیه
discharge تخلیه
unstuffing تخلیه
evacuates تخلیه
evacuation تخلیه
unloading تخلیه
exhausts تخلیه
discharged تخلیه
exhaust تخلیه
evacuate تخلیه
evacuating تخلیه
evacuated تخلیه
emptying تخلیه
depletion تخلیه
stripping تخلیه
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
surge تموج سریع برق نوسان شدید
backlash عکس العمل سیاسی واکنش شدید
A sharp note(reply). نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
(the) creeps <idiom> احساس تنفر ویا ترس شدید
surged تموج سریع برق نوسان شدید
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
electric حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
surges تموج سریع برق نوسان شدید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com