Dictiornary-Farsi | تخلیه ناوابسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته


Other Matches

unattached	ناوابسته
uncommitted	ناوابسته
un-American	ناوابسته به امریکا
disaffiliate	ناوابسته کردن
secular	دین- ناوابسته
non-nuclear	ناوابسته به اتم و نیروی اتمی
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
stripping	تخلیه
exhausts	تخلیه
disembarkation	تخلیه
unloading	تخلیه
unstuffing	تخلیه
depletion	تخلیه
evacuated	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuation	تخلیه
evacuating	تخلیه
evacuates	تخلیه
LSD	تخلیه
emptying	تخلیه
exhaust	تخلیه
discharge	تخلیه
discharges	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
evacuate	تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
residual discharge	تخلیه مانده
brush discharge	تخلیه جارویی
corona discharge	تخلیه کورونا
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
medical evacuation	تخلیه پزشکی
dejecta	تخلیه مدفوع
blow off	شیر تخلیه
medical evacuation	تخلیه بهداری
depletion area	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
relief well	چاه تخلیه
corollary discharge	تخلیه تبعی
corona discharge	تخلیه الکتریکی
discharge opening	راهگاه تخلیه
chain of evacuation	سیستم تخلیه
undulatory discharge	تخلیه مواج
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
road clearance	تخلیه جاده
oscillating discharge	تخلیه مواج
debarkation net	تور تخلیه
defecation	تخلیه شکم
ozone depletion	تخلیه اوزون
medical evacuation	تخلیه بیماران
flaming discharge	تخلیه مشتعل
electric discharge	تخلیه الکتریکی
education pipe	لوله تخلیه
internal discharge	تخلیه داخلی
drain plug	پیچ تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
impulse discharge	تخلیه ضربهای
glow discharge	تخلیه تابناک
glow discharge	تخلیه تابنده
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
high rate discharge	تخلیه شدید
evacuant	تخلیه کننده
escape channel	مجرای تخلیه اب
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrical discharge	تخلیه برقی
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
discharge chute	سرسره تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
depletion layer	ناحیه تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge end	سمت تخلیه
discharge end	محل تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge pressure	فشار تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
lightning discharge current	جریان تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
quit	تخلیه خانه
to offload	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
evacuated	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
drains	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
discharge	تخلیه الکتریکی
depopulation	تخلیه جمعیت
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
point discharge	تخلیه نقطهای
discharge	تخلیه بار
discharges	تخلیه الکتریکی
drained	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
sluices	دریچه تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
discharges	تخلیه بار
unloads	تخلیه کردن
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
bank sluice	دریچه تخلیه
tipper	تخلیه کننده
rotary discharger	تخلیه گر گردان
area evacuation	تخلیه منطقهای
surging discharge	تخلیه نوشی
catharsis	تخلیه هیجانی
air evacuation	تخلیه هوایی
unload	تخلیه کردن
sluiceway	دهانه تخلیه
abreaction	تخلیه هیجانی
site clearance	تخلیه کارگاه
unloaded	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
y valve	شیر تخلیه روغن
road clearance	تخلیه کردن جاده
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
main gap	فاصله تخلیه اصلی
local action	تخلیه موضعی باتری
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
landing order	اجازه تخلیه بار
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
discharge	شلیک عصبی تخلیه
evacuee	پرسنل تخلیه شده
evacuees	پرسنل تخلیه شده
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
exhaust	تخلیه کردن خروج
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
clearing station	پست تخلیه بیماران
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
exhausts	تخلیه کردن خروج
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
evacuating	تخلیه مزاج کردن
discharges	شلیک عصبی تخلیه
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
defecate	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
defecates	تخلیه کردن شکم
diffusion	تخلیه کردن بافشار
defecating	تخلیه کردن شکم
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
evacuate	تخلیه مزاج کردن