English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (10 milliseconds)
English Persian
parametric estimate تخمین تقریبی
rough guess <idiom> تخمین تقریبی
give or take تخمین تقریبی
Other Matches
estimably بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
approximates تقریبی
approximated تقریبی
approximative تقریبی
approximate solution حل تقریبی
approximate تقریبی
proximate تقریبی
whereabout محل تقریبی
whereabouts جای تقریبی
calculation پاسخ تقریبی
approx مخفف تقریبی
rough estimate براورد تقریبی
approximate value مقدار تقریبی
cypres تقریبی نزدیک
sketches نقشه تقریبی
sketched نقشه تقریبی
sketch نقشه تقریبی
estimated time of arrival زمان تقریبی ورود
approximate نزدیک امدن تقریبی
approximated نزدیک امدن تقریبی
approximate contour میزان منحنی تقریبی
approximate absolute temperature دمای مطلق تقریبی
whereabout حدود تقریبی مکان
approximates نزدیک امدن تقریبی
etd زمان تقریبی حرکت
estimated time of departure زمان تقریبی عزیمت
peseta سکه اسپانیولی با ارزش تقریبی 01پنس
eta arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
charge neutrality تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
cirro cumulus لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro status ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
estimations تخمین
estimated تخمین
estimation تخمین
estimating تخمین
estimates تخمین
surmised تخمین
underestimated تخمین کم
assessment تخمین
assessments تخمین
underestimate تخمین کم
underestimating تخمین کم
surmise تخمین
approximation تخمین
approximations تخمین
estimate تخمین
surmising تخمین
surmises تخمین
underestimates تخمین کم
estimations تخمین زدن
range sensing تخمین مسافت
range determination تخمین مسافت
estimator تخمین زننده
cost estimate تخمین مخارج
conjecturable قابل تخمین
measurement of demand تخمین تقاضا
estimate of costs تخمین مخارج
over estimation تخمین بیش از حد
overestimation تخمین حدبالا
parameter estimation تخمین پارامترها
point estimation تخمین نقطهای
regression estimate تخمین رگرسیون
estimator تخمین کننده
inestimable تخمین ناپذیر
guestimates تخمین زدن
guestimating تخمین زدن
estimable تخمین پذیر
estimate تخمین تقویم
estimate ارزیابی تخمین
estimate تخمین زدن
estimated تخمین تقویم
estimated ارزیابی تخمین
guestimated تخمین زدن
guesstimating تخمین زدن
invaluable غیرقابل تخمین
guess تخمین فرض
guess تخمین زدن
guessed تخمین فرض
guessed تخمین زدن
guesses تخمین فرض
guesses تخمین زدن
guesstimate تخمین زدن
guesstimated تخمین زدن
guesstimates تخمین زدن
estimated تخمین زدن
estimating تخمین زدن
estimation تخمین زدن
estimating تخمین تقویم
estimating ارزیابی تخمین
estimates ارزیابی تخمین
estimates تخمین زدن
estimates تخمین تقویم
truncate انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncating انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncated انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
truncates انتساب مقدار تقریبی به یک عدد با کاهش آن به یک عدد ارقام مشخص
incalculable غیر قابل تخمین
account تخمین زدن دانستن
estimating براوردکردن تخمین زدن
constructive total loss تخمین خسارت کل وارده
range finding تخمین مسافت کردن
estimate [quote] براورد [تخمین] [اقتصاد]
to estimate something [at] تخمین زدن چیزی [به]
probable <adj.> تخمین زده شده
presumable <adj.> تخمین زده شده
expected <adj.> تخمین زده شده
estimated <adj.> تخمین زده شده
anticipated <adj.> تخمین زده شده
conjecture تخمین حدس زدن
conjecture حدس و تخمین زدن
to quantify something [at] تخمین زدن چیزی [به]
unbiased estimate تخمین بدون تورش
to take the gauge of براوردکردن تخمین زدن
inappreciable غیر قابل تخمین
estimated براوردکردن تخمین زدن
estimates براوردکردن تخمین زدن
rater نرخ بند تخمین زن
estimate براوردکردن تخمین زدن
range spotting تخمین مسافت کردن
two stage least squares method برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
appraise تقویم کردن تخمین زدن
estimating تخمین زدن ارزیابی کردن
incalculably بطور غیر قابل تخمین
appraises تقویم کردن تخمین زدن
appraising تقویم کردن تخمین زدن
appraised تقویم کردن تخمین زدن
computes حساب کردن تخمین زدن
computed حساب کردن تخمین زدن
estimate تخمین زدن ارزیابی کردن
estimates تخمین زدن ارزیابی کردن
compute حساب کردن تخمین زدن
estimated تخمین زدن ارزیابی کردن
unbiased estimators تخمین زنندههای بدون تورش
foreshow از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervaluing کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
range sensing تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
overrate بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
overrating بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
nominal scale شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
proxy variables متغیرهای نماینده متغیرهای تقریبی
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
three stage least squares method روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
sensing تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
estimate تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating تخمین زدن براورد براورد وضعیت
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com