Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 206 (10 milliseconds)
English	Persian
range determination	تخمین مسافت
range sensing	تخمین مسافت
Search result with all words
gunner's rule	روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
range finding	تخمین مسافت کردن
range sensing	تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
range spotting	تخمین مسافت کردن
Other Matches
photo distance	مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance	مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
mean free path for attenuation	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
range scale	طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free for scattering	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
estimably	بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
short international	مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section	قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round	مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
vehicle stopping distance	مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
road distance	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
mean free path absorption	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder	مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
telemetering	ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
surmises	تخمین
surmised	تخمین
surmise	تخمین
surmising	تخمین
underestimate	تخمین کم
underestimating	تخمین کم
underestimated	تخمین کم
assessments	تخمین
assessment	تخمین
underestimates	تخمین کم
estimate	تخمین
estimations	تخمین
estimation	تخمین
estimated	تخمین
estimates	تخمین
estimating	تخمین
approximations	تخمین
approximation	تخمین
estimate	تخمین تقویم
estimation	تخمین زدن
guesstimates	تخمین زدن
guesstimating	تخمین زدن
guestimates	تخمین زدن
guestimating	تخمین زدن
regression estimate	تخمین رگرسیون
estimations	تخمین زدن
estimable	تخمین پذیر
give or take	تخمین تقریبی
estimate	ارزیابی تخمین
estimates	تخمین زدن
estimates	ارزیابی تخمین
estimating	ارزیابی تخمین
estimates	تخمین تقویم
estimated	تخمین زدن
estimated	ارزیابی تخمین
estimating	تخمین زدن
estimated	تخمین تقویم
estimate	تخمین زدن
estimating	تخمین تقویم
guesstimated	تخمین زدن
guesstimate	تخمین زدن
rough guess <idiom>	تخمین تقریبی
measurement of demand	تخمین تقاضا
cost estimate	تخمین مخارج
over estimation	تخمین بیش از حد
estimator	تخمین کننده
conjecturable	قابل تخمین
inestimable	تخمین ناپذیر
guesses	تخمین زدن
point estimation	تخمین نقطهای
parametric estimate	تخمین تقریبی
parameter estimation	تخمین پارامترها
invaluable	غیرقابل تخمین
overestimation	تخمین حدبالا
guestimated	تخمین زدن
guessed	تخمین زدن
guess	تخمین زدن
guesses	تخمین فرض
guessed	تخمین فرض
guess	تخمین فرض
estimator	تخمین زننده
estimate of costs	تخمین مخارج
inappreciable	غیر قابل تخمین
estimate [quote]	براورد [تخمین] [اقتصاد]
estimating	براوردکردن تخمین زدن
estimated	براوردکردن تخمین زدن
to take the gauge of	براوردکردن تخمین زدن
constructive total loss	تخمین خسارت کل وارده
unbiased estimate	تخمین بدون تورش
to estimate something [at]	تخمین زدن چیزی [به]
estimates	براوردکردن تخمین زدن
account	تخمین زدن دانستن
conjecture	تخمین حدس زدن
conjecture	حدس و تخمین زدن
rater	نرخ بند تخمین زن
estimated <adj.>	تخمین زده شده
anticipated <adj.>	تخمین زده شده
to quantify something [at]	تخمین زدن چیزی [به]
probable <adj.>	تخمین زده شده
presumable <adj.>	تخمین زده شده
estimate	براوردکردن تخمین زدن
expected <adj.>	تخمین زده شده
incalculable	غیر قابل تخمین
estimating	تخمین زدن ارزیابی کردن
appraise	تقویم کردن تخمین زدن
appraises	تقویم کردن تخمین زدن
incalculably	بطور غیر قابل تخمین
appraising	تقویم کردن تخمین زدن
unbiased estimators	تخمین زنندههای بدون تورش
estimate	تخمین زدن ارزیابی کردن
computes	حساب کردن تخمین زدن
computed	حساب کردن تخمین زدن
estimated	تخمین زدن ارزیابی کردن
appraised	تقویم کردن تخمین زدن
two stage least squares method	برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
estimates	تخمین زدن ارزیابی کردن
compute	حساب کردن تخمین زدن
undervalue	کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues	کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluing	کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
foreshow	از پیش نشان دادن تخمین زدن
short range	کم مسافت
distance	مسافت
short-range	کم مسافت
ranges	مسافت
ranged	مسافت
range	مسافت
distances	مسافت
lengths	مسافت
length	مسافت
plotting scale	خط کش مسافت یاب
training distance	مسافت تمرین
odometry	مسافت پیمایی
known distance	مسافت معلوم
odometer	مسافت سنج
trochometer	مسافت پیما
jacob's staff	مسافت سنج
intervalometer	مسافت سنج
metrograph	مسافت سنج
viameter	مسافت پیما
odograph	مسافت سنج
test course	مسافت ازمایش
range indicator	شاخص مسافت
range indicator	طبله مسافت
range indicator	مقیاس مسافت
range adjustment	تنظیم مسافت
sight distance	مسافت دید
supporting distance	مسافت پشتیبانی
range scale	طبله مسافت
rangefinders	مسافت یاب
range finding	مسافت یابی
telemetry	مسافت سنجی
proximity fuze	از مسافت دور
racing course	مسافت مسابقه
telemeter	مسافت سنج
taximeter	مسافت سنج
range determination	تعیین مسافت
range drum	طبله مسافت
range finder	مسافت یاب
range calibration	تنظیم مسافت
telephoned	در یک مسافت طولانی
blooming train	مسافت نورد
hauls	مسافت حمل
equidistance	مسافت مساوی
haul	مسافت حمل
close range	مسافت نزدیک
burst range	مسافت ترکش
telephone	در یک مسافت طولانی
air distance	مسافت هوایی
ranging	مسافت یابی
telephones	در یک مسافت طولانی
hauling	مسافت حمل
hauled	مسافت حمل
telephoning	در یک مسافت طولانی
range table	جدول مسافت توپ
spots	مسافت یابی کردن
spot	مسافت یابی کردن
long-distance	دارای مسافت زیاد
long distance	دارای مسافت دور
long haul <idiom>	مسافت دراز یا سفرکردن
telemetry	مسافت سنجی رادیویی
range rake	الیداد مسافت سنج
limit	مسافت یا مدت مسابقه
distantly	دور به مسافت زیاد
range board	میز تنظیم مسافت
longs	طی مسافت زیاد توپ
range keeper	محاسب مسافت توپ
equidistant	دارای مسافت مساوی
long distance	دارای مسافت زیاد
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
telemeter	دورسنج مسافت سنج
eye	دیدخوب با تشخیص مسافت
telephone modal distance	مسافت مکالمه تلفنی
torpedo run	مسافت طی شده اژدر
taximeter	مسافت نمای تاکسی
miles	مقیاس سنجش مسافت
tachymeter	دوربین مسافت یاب
tachometric sight	دوربین مسافت سنج
tachometric sight	دوربین مسافت یاب
long-distance	دارای مسافت دور
tachometer	کیلومترشمار مسافت سنج

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com