Dictiornary-Farsi | تخمین مسافت کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (37 milliseconds)

English	Persian
range finding	تخمین مسافت کردن
range spotting	تخمین مسافت کردن


Search result with all words

range sensing	تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
Other Matches

range sensing	تخمین مسافت
range determination	تخمین مسافت
gunner's rule	روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
telemetering	ارزیابی کردن موشکها مسافت سنجی کردن مسافت سنجی
photo distance	مسافت اندازه گیری شده ازعکس هوایی مسافت روی عکس
time distance	مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
mean free for scattering	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path	مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
range scale	طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
mean free path for attenuation	مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
estimably	بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
short international	مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
range section	قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
appraises	تقویم کردن تخمین زدن
estimated	تخمین زدن ارزیابی کردن
compute	حساب کردن تخمین زدن
appraised	تقویم کردن تخمین زدن
computes	حساب کردن تخمین زدن
appraise	تقویم کردن تخمین زدن
estimate	تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating	تخمین زدن ارزیابی کردن
estimates	تخمین زدن ارزیابی کردن
computed	حساب کردن تخمین زدن
appraising	تقویم کردن تخمین زدن
range component	عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
windsor round	مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
spots	مسافت یابی کردن
ranging	مسافت یابی کردن
spot	مسافت یابی کردن
vehicle stopping distance	مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
To cover (traverse)long distances.	مسافت زیادی راطی کردن
overrate	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated	بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
mean free path absorption	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path	مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
coincidence range finder	مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
road distance	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
halving	نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
range spotting	تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
estimated	تخمین
approximation	تخمین
estimate	تخمین
estimates	تخمین
estimating	تخمین
approximations	تخمین
assessments	تخمین
estimations	تخمین
surmising	تخمین
surmises	تخمین
surmised	تخمین
surmise	تخمین
assessment	تخمین
underestimating	تخمین کم
underestimated	تخمین کم
estimation	تخمین
underestimates	تخمین کم
underestimate	تخمین کم
estimated	تخمین زدن
estimated	ارزیابی تخمین
regression estimate	تخمین رگرسیون
point estimation	تخمین نقطهای
cost estimate	تخمین مخارج
conjecturable	قابل تخمین
estimations	تخمین زدن
estimating	ارزیابی تخمین
estimation	تخمین زدن
estimates	تخمین زدن
estimable	تخمین پذیر
estimates	ارزیابی تخمین
estimating	تخمین زدن
estimating	تخمین تقویم
estimated	تخمین تقویم
guessed	تخمین زدن
guesses	تخمین زدن
guestimates	تخمین زدن
guestimating	تخمین زدن
invaluable	غیرقابل تخمین
over estimation	تخمین بیش از حد
guestimated	تخمین زدن
overestimation	تخمین حدبالا
inestimable	تخمین ناپذیر
guesstimating	تخمین زدن
guesses	تخمین فرض
guesstimate	تخمین زدن
guesstimated	تخمین زدن
guessed	تخمین فرض
guess	تخمین زدن
give or take	تخمین تقریبی
guess	تخمین فرض
parameter estimation	تخمین پارامترها
estimate of costs	تخمین مخارج
parametric estimate	تخمین تقریبی
estimate	ارزیابی تخمین
guesstimates	تخمین زدن
estimator	تخمین کننده
estimate	تخمین زدن
estimate	تخمین تقویم
measurement of demand	تخمین تقاضا
estimator	تخمین زننده
estimates	تخمین تقویم
rough guess <idiom>	تخمین تقریبی
inappreciable	غیر قابل تخمین
probable <adj.>	تخمین زده شده
conjecture	حدس و تخمین زدن
conjecture	تخمین حدس زدن
to estimate something [at]	تخمین زدن چیزی [به]
to take the gauge of	براوردکردن تخمین زدن
incalculable	غیر قابل تخمین
constructive total loss	تخمین خسارت کل وارده
to quantify something [at]	تخمین زدن چیزی [به]
rater	نرخ بند تخمین زن
account	تخمین زدن دانستن
expected <adj.>	تخمین زده شده
estimated <adj.>	تخمین زده شده
anticipated <adj.>	تخمین زده شده
estimates	براوردکردن تخمین زدن
estimate	براوردکردن تخمین زدن
presumable <adj.>	تخمین زده شده
estimated	براوردکردن تخمین زدن
unbiased estimate	تخمین بدون تورش
estimate [quote]	براورد [تخمین] [اقتصاد]
estimating	براوردکردن تخمین زدن
two stage least squares method	برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
incalculably	بطور غیر قابل تخمین
unbiased estimators	تخمین زنندههای بدون تورش
undervaluing	کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
foreshow	از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalues	کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue	کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
distance	مسافت
distances	مسافت
short range	کم مسافت
range	مسافت
ranged	مسافت
ranges	مسافت
lengths	مسافت
length	مسافت
short-range	کم مسافت
range calibration	تنظیم مسافت
taximeter	مسافت سنج
air distance	مسافت هوایی
sight distance	مسافت دید
range drum	طبله مسافت
intervalometer	مسافت سنج
equidistance	مسافت مساوی
metrograph	مسافت سنج
training distance	مسافت تمرین
range adjustment	تنظیم مسافت
burst range	مسافت ترکش
blooming train	مسافت نورد
odometer	مسافت سنج
trochometer	مسافت پیما
viameter	مسافت پیما
proximity fuze	از مسافت دور
supporting distance	مسافت پشتیبانی
racing course	مسافت مسابقه
range determination	تعیین مسافت
range finder	مسافت یاب
range indicator	شاخص مسافت
range indicator	طبله مسافت
odometry	مسافت پیمایی
range indicator	مقیاس مسافت
plotting scale	خط کش مسافت یاب
rangefinders	مسافت یاب
telephoning	در یک مسافت طولانی
test course	مسافت ازمایش
jacob's staff	مسافت سنج
known distance	مسافت معلوم
hauls	مسافت حمل
telephoned	در یک مسافت طولانی
haul	مسافت حمل
ranging	مسافت یابی
telephone	در یک مسافت طولانی
telephones	در یک مسافت طولانی
range finding	مسافت یابی
telemeter	مسافت سنج
odograph	مسافت سنج
range scale	طبله مسافت
hauled	مسافت حمل
telemetry	مسافت سنجی
hauling	مسافت حمل
close range	مسافت نزدیک
tachymeter	دوربین مسافت یاب
sound ranging	مسافت یابی صوتی
long-distance	دارای مسافت دور
tachometric sight	دوربین مسافت سنج
tachometric sight	دوربین مسافت یاب
telemetry	مسافت سنجی رادیویی
telephone modal distance	مسافت مکالمه تلفنی
tachometer	کیلومترشمار مسافت سنج
taximeter	مسافت نمای تاکسی
torpedo run	مسافت طی شده اژدر
long distance	دارای مسافت زیاد
long distance	دارای مسافت دور
long-distance	دارای مسافت زیاد
telemeter	دورسنج مسافت سنج