English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
English Persian
beat تداخل
beats تداخل
interference تداخل
Other Matches
interferometer تداخل سنج
constructive interference تداخل فزاینده
electrical interface تداخل الکتریکی
cross talk تداخل صحبت
cross talk تداخل صدا
electronic interfrence تداخل الکترونیکی
suppressor مقاومت ضد تداخل
intercurrent تداخل کننده
interfrometry تداخل سنجی
interference eliminator صافی تداخل
interfrometer تداخل سنج
interference filter صافی تداخل
beat frequency فرکانس تداخل
anti interference device دستگاه ضد تداخل
anti interference capacitor خازن ضد تداخل
interference تداخل امواج
interference zone ناحیه ی تداخل امواج
interference area ناحیه ی تداخل امواج
radio frequency interference تداخل فرکانس رادیویی
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
cross talk تداخل صداها در تلفن
diathermy interference تداخل امواج دیاترمی
adjacent channel interfernce تداخل کانال مجاور
monkey chatter تداخل کانال مجاور
bleeding باند تداخل امواج
inductive interference voltage ولتاژ تداخل امواج القائی
cross talk تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
cross fire تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
babbled تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babbles تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
babble تداخل سیگنالها در تعدادزیادی از کانالهای یک سیستم
high frequency interference تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
biplane interference تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
interlocks وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
simulation روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulations روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
crosstalk سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
overlap تداخل رنگ ها [خصوصا در لبه طرح ها و موقع تعویض رنگ در نقشه]
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
radio interference تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
diffraction تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com