Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
private lessons
تدریس خصوصی
extra tuition
تدریس خصوصی
private tuition
تدریس خصوصی
private tutoring
[American E]
تدریس خصوصی
Other Matches
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
schoolfellow
تدریس
tuition
حق تدریس
docent
تدریس
tuitional
تدریس
teachings
تدریس
teaching
تدریس
lecturers
تدریس کننده
tuition
تدریس اموزانه
lessons
تدریس کردن
lesson
تدریس کردن
tuitional
حق تدریس تعلیم
team teaching
تدریس گروهی
teaching machine
ماشین تدریس
program of instruction
برنامه تدریس
lecturer
تدریس کننده
scholastic agent
دلال تدریس
praelect
تدریس کردن
schooling
تدریس تعلیم
give lessons
تدریس کردن
educate
تدریس کردن
prelect
تدریس کردن
teach
تدریس کردن
train
[teach]
تدریس کردن
schools
تدریس درمدرسه
school
تدریس درمدرسه
instruct
تدریس کردن
profess
افهارکردن تدریس کردن
professes
افهارکردن تدریس کردن
professing
افهارکردن تدریس کردن
academy
مکتب وروش تدریس افلاطونی
academies
مکتب وروش تدریس افلاطونی
academies
نام باغی درنزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است
academy
نام باغی درنزدیکی آتن که افلاطون در آن تدریس میکرده است
gradus
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
instructional computing
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
academe
فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
jackes
خصوصی
subrosa
خصوصی
necessary house
خصوصی
informal
خصوصی
private line
خط خصوصی
off the record
<idiom>
خصوصی
privates
خصوصی
personal
خصوصی
private
خصوصی
praivate ownership
مالکیت خصوصی
private debt
بدهی خصوصی
private deed
سند خصوصی
private employees
کارکنان خصوصی
private property
دارائیهای خصوصی
camarin
نیایشگاه خصوصی
apsidiole
نیایشگاه خصوصی
private cost
هزینه خصوصی
private corporation
شرکت خصوصی
private borrowing
استقراض خصوصی
paticular
خصوصی بابت
private agreement
قرارداد خصوصی
passkey
کلید خصوصی
private benefits
منافع خصوصی
private company
شرکت خصوصی
private consumption
مصرف خصوصی
private enterprises
موسسات خصوصی
private institutions
موسسات خصوصی
privatized
خصوصی کردن
privatize
خصوصی کردن
relator
مدعی خصوصی
relator
شاکی خصوصی
privatization
خصوصی کردن
privatising
خصوصی کردن
semiprivate
نیمه خصوصی
special relativity
نسبیت خصوصی
privatises
خصوصی کردن
private eyes
کارآگاه خصوصی
private eye
کارآگاه خصوصی
pillow talk
حرفهای خصوصی
quasi private
نیمه خصوصی
quasi private
شبه خصوصی
proprietary company
شرکت خصوصی
private finance
مالیه خصوصی
private law
حقوق خصوصی
privatizing
خصوصی کردن
privatizes
خصوصی کردن
private ownership
مالکیت خصوصی
private property
مالکیت خصوصی
private saving
پس انداز خصوصی
private talk
صحبت خصوصی
private treaty
معامله خصوصی
privately leased line
خط اجارهای خصوصی
privatised
خصوصی کردن
Citizens' Band
باند خصوصی
private sector
بخش خصوصی
private schools
اموزشگاه خصوصی
closeted
گنجه خصوصی
private detective
کاراگاه خصوصی
tutors
معلم خصوصی
private investigator
کاراگاه خصوصی
privy
خصوصی محرمانه
subjective
فاعلی خصوصی
closet
گنجه خصوصی
tutored
معلم خصوصی
private school
اموزشگاه خصوصی
closeting
گنجه خصوصی
closets
گنجه خصوصی
party line
خط خصوصی تلفن
privately
بطور خصوصی
private enterprise
شرکت خصوصی
party lines
خط خصوصی تلفن
private enterprise
عمل خصوصی
tutor
معلم خصوصی
in petto
بطور خصوصی
off the record
محرمانه و خصوصی
privates
اختصاصی خصوصی
off-the-record
محرمانه و خصوصی
backstage
محرمانه خصوصی
casket
نامه خصوصی
private
اختصاصی خصوصی
caskets
نامه خصوصی
very own
<adj.>
خصوصی
[شخصی]
personal
منقول خصوصی
private detectives
کاراگاه خصوصی
backsides
عقب هر چیزی خصوصی
backside
عقب هر چیزی خصوصی
sitting in camera
جلسه خصوصی دادگاه
to be privately insured
بیمه خصوصی داشتن
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
tutored
درس خصوصی دادن به
tutorial
درس خصوصی دادن به
behind the stage
<adj.>
<adv.>
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
tutorials
درس خصوصی دادن به
tutors
درس خصوصی دادن به
tutor
درس خصوصی دادن به
special theory of relativity
نظریه نسبیت خصوصی
jurist
متخصص حقوق خصوصی
private enterprise
اقتصاد بخش خصوصی
private broadcasting
پخش برنامه خصوصی
curtain lecture
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
private branch exchange
مبادله انشعاب خصوصی
to give private lessons
درس خصوصی دادن
principle of exclusion
در مورد کالاهای خصوصی
personal staff
ستاد خصوصی فرمانده
pbx
تبادل انشعاب خصوصی
private rate of discount
نرخ تنزیل خصوصی
private rate of return
نرخ بازده خصوصی
jurists
متخصص حقوق خصوصی
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
with average
شامل خسارات خصوصی وجزئی
To have selfish motives . to have an axe to grind.
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
private international law
حقوق بین الملل خصوصی
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
objectives
علمی و بدون نظر خصوصی
objective
علمی و بدون نظر خصوصی
palor
اطاق برای گفتگو خصوصی
marginal net private product
محصول خصوصی نهائی خالص
private enterprise
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
committee
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committees
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground
<idiom>
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
offstage
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
privilege cab
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
table talk
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
to tutor somebody in English
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
behind the scenes
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
qui tam action
دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
pabx
Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
eminent domain
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
ante-chapel
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
introduced
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduce
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
crowding out effect
نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Big Brother
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
blind dialling
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
crowding out effect
اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
led
یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnations
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization
تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off .
به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
pin money
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
private automatic branch exchange
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
ISP
شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
trusted
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com