Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
pipage
ترابری بوسیله لوله
pipeage
ترابری بوسیله لوله
Other Matches
intubate
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
pipage
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
pipeage
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
driven well
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
lyophilization
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
hose
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
breech end
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
cannons
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
لوله خروجی بیضه لوله منی
transporting
ترابری
transports
ترابری
shipping
ترابری
transport
ترابری
transportation
ترابری
transported
ترابری
airlifting
ترابری هوایی
amphibious lift
ترابری اب و خاکی
airlift
ترابری هوایی
airlifted
ترابری هوایی
pay load
فرفیت ترابری
airlifts
ترابری هوایی
transported
ترابری کردن
transports
ترابری حامل
transporting
ترابری کردن
transporting
ترابری حامل
assault lift
ترابری هجومی
cargo transport
هواپیمای ترابری
portability
قابلیت ترابری
transport
ترابری حامل
transported
ترابری حامل
transport
ترابری کردن
seaboat
قایق ترابری
transports
ترابری کردن
air movement of patients
ترابری هوایی بیماران
less than release unit
یکان درخط ترابری
air carrier
شرکت ترابری هوایی
Berlin Transport Authority
[BVG]
اداره ترابری برلین
air transport group
گروه ترابری هوایی
tactical airlift
ترابری تاکتیکی هوایی
air transport operation
عملیات ترابری هوایی
amphibious transport dock
ناومخصوص ترابری اب خاکی
air transportable
قابل ترابری هوایی
attack transport
ناو ترابری نیروی تک
cf
قیمت و هزینهی ترابری
oviduct
لوله رحمی لوله فالوپ
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sockets
بست لوله دوراهی لوله
to pipeline
با خط لوله لوله کشی کردن
air transport liaison officer
افسر رابط ترابری هوایی
international road transport
ترابری بین المللی جاده ای
attached airlift service
یکان ترابری هوایی زیرامر
air movement of patients
ترابری بیماران از طریق هوا
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
assault shipping
ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
buses
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
bussed
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
back to battery
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
of
بوسیله
at the hand of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
perprep
بوسیله
thruogh the a of
بوسیله
per
بوسیله
via
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
with
بوسیله
by
بوسیله
by dint of
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by wire
بوسیله تلگراف
per pais
بوسیله کشور
by the f.
بوسیله لمس
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
electrically
بوسیله برق
per pais
بوسیله مملکت
municipally
بوسیله شهرداری
hydromancy
تفال بوسیله اب
by depty
بوسیله نماینده
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
windblown
در حرکت بوسیله باد
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
dragonnades
بوسیله سواره نظام
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
churns
بوسیله اسباب گردنده
churned
بوسیله اسباب گردنده
seagirt
محصور بوسیله دریا
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pour
تراوش بوسیله ریزش
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
pours
تراوش بوسیله ریزش
pouring
تراوش بوسیله ریزش
poured
تراوش بوسیله ریزش
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churn
بوسیله اسباب گردنده
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
electromotive
متحرک بوسیله برق
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
intuitively
بوسیله درک مستقیم
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
in propria persona
بوسیله خود شخص
postage
حمل بوسیله پست
electric chair
اعدام بوسیله برق
windswept
بوسیله باد جاروشده
aeromancy
تفال بوسیله هوا
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
seaborne
بوسیله کشتی حمل شده
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
self-appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
nettle
بوسیله گزنه گزیده شدن
nettles
بوسیله گزنه گزیده شدن
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
hit wicket
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
roentgenoscopy
معاینه بوسیله اشعه مجهول
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
grout stop
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
perfusion
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
cathodogeaph
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
self appointed
منصوب شده بوسیله خویشتن
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
pyretotherapy
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
massotherapy
معالجه بوسیله مشت و مال
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
phonendoscope
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photocopy
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
rocket propulsion
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
incuse
نقش شده بوسیله چکش
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com