English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
English Persian
spring balanced ترازوی فنری
Other Matches
analytical balance ترازوی تجزیه
area weight balance ترازوی مسطح
decimal balance ترازوی اعشاری
precision balance ترازوی دقیق
torsion balance ترازوی پیچشی
precision spirit level ترازوی دقیق
automatic balance ترازوی خودکار
air poise ترازوی هوا
doublet level ترازوی دوتایی
letter balance ترازوی نامه کشی
counting balance ترازوی نشان دهنده
counting balance ترازوی عقربه دار
astrolabe سلاب ترازوی انجم
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
automatous فنری
elastic فنری
latch needle فنری
whippy فنری
springy فنری
snap switch کلید فنری
spring suspension تعلیق فنری
spring washer واشر فنری
farthingale دامن فنری
spring contact کنتاکت فنری
spring power hammer چکش فنری
spring plate صفحه فنری
elastic pavement روسازی فنری
scarificator نشتر فنری
spring balance تعادل فنری
spring coupling کوپلینگ فنری
spring mattress دشک فنری
lanternfolding فانوس فنری
hydrospring فنری روغنی
flexible roller bearing رولبرینگ فنری
fahnestock clip گیره فنری
eyeglass عینک فنری
door latch چفت فنری
elasticity خاصیت فنری
spring فنر فنری
spring حالت فنری
snaps گیره فنری
snapping گیره فنری
snapped گیره فنری
snap گیره فنری
spring pressure gage فشارسنج فنری
washers پولک فنری
washer پولک فنری
hardboard تخته فنری
springs حالت فنری
springs فنر فنری
recoil فنری بودن
bouncy فنری پس جهنده
recoils فنری بودن
recoiling فنری بودن
latch شب بند فنری
recoiled فنری بودن
latches شب بند فنری
spring loaded دارای حالت فنری
elastic فنری سبک روح
spring tester دستگاه ازمایش فنری
springiness خاصیت فنری ارتجاع
resilient نشان دهنده فنری
avalement حالت فنری زانو
dandy cart چرخ فنری شیرفروشان
springs حالت فنری داشتن
hydrospring دستگاه فنری روغنی
tongues زبانه فنری کوچک
lock spring قاب ساعت فنری
spring حالت فنری داشتن
gates قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
spring loaded فنری کلید ناپایدار در مخابرات
lilt خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilts خوش نوا جهش یا حرکت فنری
barrel chair صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
impacts چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
hoopskirt دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
modulus of elasticity ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com