English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
counting balance ترازوی نشان دهنده
Other Matches
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
indicative نشان دهنده
demonstrators نشان دهنده
demonstrator نشان دهنده
indicator نشان دهنده
indicant نشان دهنده
resilient نشان دهنده فنری
ring indicator نشان دهنده حلقه
ended کد نشان دهنده انتهای خط
ends کد نشان دهنده انتهای خط
illustrators نشان دهنده تصویر کش
end کد نشان دهنده انتهای خط
illustrator نشان دهنده تصویر کش
oil gage عقربه نشان دهنده روغن
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
control flag پرچم نشان دهنده دستورات
voltage indicator دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
frequency indicator دستگاه نشان دهنده فرکانس
ended کد نشان دهنده انتهای رکورد
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
taximeter نشان دهنده کرایه تاکسی
adumbrant نشان دهنده طرح مختصرازچیزی
episcope دستگاه نشان دهنده تصاویر
ends کد نشان دهنده انتهای رکورد
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
end کد نشان دهنده انتهای رکورد
gas indicator دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
quasi- که نشان دهنده تعداد دستورات است
isobar خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
air hose coupling دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
isobars خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
radix عدد نشان دهنده اعشار صحیح
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
gauged اندازه گیر عقربه نشان دهنده
boundary disclaimer نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
isobare خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
to feel on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
to be on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
situation map نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
bathymetric contour میزان منحنیهای نشان دهنده عمق
gauges اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge اندازه گیر عقربه نشان دهنده
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
colon که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
arithmetic علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
colons که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
markers کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
drift float علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
ended کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
earth اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
end کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
ends کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
plus signs که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
plus sign که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
ends کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
ended کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
marks سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
marks علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
earths اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
mark سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
fielded کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
Manchester coding نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
zeroes نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
most significant bit بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
fields کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
zero نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeros نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
graphic داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
indicator نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
layer tints هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
colon علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
colons علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
scorecard کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecards کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
paragraph حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
paragraphs حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
boolean operation کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
connective نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
earth اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earths اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
pages اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
paged اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
elevator نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevators نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
cards روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
decimal نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimals نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
cabin pressure altimeter ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
question marks " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
question mark " که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
automatic balance ترازوی خودکار
analytical balance ترازوی تجزیه
doublet level ترازوی دوتایی
torsion balance ترازوی پیچشی
spring balanced ترازوی فنری
area weight balance ترازوی مسطح
precision spirit level ترازوی دقیق
decimal balance ترازوی اعشاری
precision balance ترازوی دقیق
air poise ترازوی هوا
counting balance ترازوی عقربه دار
astrolabe سلاب ترازوی انجم
letter balance ترازوی نامه کشی
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
weighing machine ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
lool لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
resilience درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
landmark دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
landmarks دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
target indicator شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
marking نشان دار سازی نشان
markings نشان دار سازی نشان
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
marks نشان کردن نشان
mark نشان کردن نشان
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
donors دهنده
pusher هل دهنده
donor دهنده
pushers هل دهنده
giver دهنده
donar دهنده
shover هل دهنده
transferor دهنده
jogger هل دهنده
irriguous اب دهنده
joggers هل دهنده
trimestr رخ دهنده
assimilatory شباهت دهنده
assignor حواله دهنده
assigner حواله دهنده
auxiliaries کمک دهنده
electron donor دهنده الکترون
auxiliary <adj.> کمک دهنده
dimissory رخصت دهنده
designator نقش دهنده
interlocutor جواب دهنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com