Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (5 milliseconds)
English
Persian
through traffic
ترافیک ترانزیتی
Other Matches
road traffic
ترافیک جاده ترافیک خیابان
transit traffic
عبور ترانزیتی
through traffic
شد امد ترانزیتی
through traffic
امد و رفت ترانزیتی
transit freight
هزینه حمل ترانزیتی
trafficking
ترافیک
traffic
ترافیک
trafficked
ترافیک
traffics
ترافیک
traffic control
کنترل ترافیک
traffic flow
کشش ترافیک
traffic induit
ترافیک القایی
single lane
[file]
traffic
ترافیک تک خطی
heavy traffic
ترافیک سنگین
dense traffic
ترافیک سنگین
telephone traffic recorder
ثبات ترافیک
telephone traffic
ترافیک تلفنی
telecommunication traffic
ترافیک مخابرات
density of traffic
تراکم ترافیک
traffic on public roads
ترافیک
[جاده]
frequency of calls
تراکم ترافیک
high speed traffic
ترافیک سریع
induced traffic
ترافیک القایی
street traffic
ترافیک
[جاده]
telecommunication traffic
ترافیک ارتباطات
rush-hour traffic
ساعت شلوغی ترافیک
to bring traffic to a standstill
ترافیک را متوقف کردن
to block
[hold up]
(the) traffic
ترافیک را نگه داشتن
There is heavy traffic.
ترافیک سنگین است.
The traffic is heavy.
ترافیک سنگین است.
to divert
[British E]
/ detour
[American E]
[the]
traffic
منحرف کردن ترافیک
to obstruct
[tie up]
(the) traffic
مانع ترافیک شدن
turning traffic
ترافیک پیچ دار
in normal situations on public roads
در ترافیک معمولی خیابان
moving traffic
ترافیک در حال حرکت
commercial road traffic
ترافیک جاده تجاری
average daily traffic
[ADT]
متوسط ترافیک روزانه
to direct traffic through
ترافیک را از طریق...هدایت کردن
to regulate the traffic
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
to regulate the flow of traffic
[جریان]
ترافیک را کنترل کرن
During the rush hours.
درساعات شلوغی
[پر رفت وآمد پر ترافیک]
road capacity
کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
Is there a road with little traffic?
آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
to open something to
[the]
traffic
چیزی را برای
[دسترسی به]
ترافیک باز کردن
stabling siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
serials
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
serial
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
automatic terminal information service
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
slip
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slips
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slipped
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
crosstalk
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
early token release
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
stop-and-go traffic
ترافیک سپر به سپر
bumper-to-bumper traffic
ترافیک سپر به سپر
grinning
[cornrowing]
[راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند.]
corn-rowing
[grinning]
راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com