Dictiornary-Farsi | ترافیک سریع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
high speed traffic	ترافیک سریع


Other Matches

road traffic	ترافیک جاده ترافیک خیابان
rollover	استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
marine express	کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma	اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
dma	CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
snap pass	پاس سریع با پیچش سریع مچ
trafficking	ترافیک
trafficked	ترافیک
traffics	ترافیک
traffic	ترافیک
traffic induit	ترافیک القایی
single lane [file] traffic	ترافیک تک خطی
street traffic	ترافیک [جاده]
traffic on public roads	ترافیک [جاده]
heavy traffic	ترافیک سنگین
dense traffic	ترافیک سنگین
traffic flow	کشش ترافیک
traffic control	کنترل ترافیک
frequency of calls	تراکم ترافیک
telephone traffic recorder	ثبات ترافیک
telecommunication traffic	ترافیک مخابرات
telecommunication traffic	ترافیک ارتباطات
through traffic	ترافیک ترانزیتی
telephone traffic	ترافیک تلفنی
density of traffic	تراکم ترافیک
induced traffic	ترافیک القایی
speedy	سریع السیر سریع
speediness	سریع السیر سریع
to bring traffic to a standstill	ترافیک را متوقف کردن
to obstruct [tie up] (the) traffic	مانع ترافیک شدن
average daily traffic [ADT]	متوسط ترافیک روزانه
There is heavy traffic.	ترافیک سنگین است.
to divert [British E] / detour [American E] [the] traffic	منحرف کردن ترافیک
to block [hold up] (the) traffic	ترافیک را نگه داشتن
The traffic is heavy.	ترافیک سنگین است.
commercial road traffic	ترافیک جاده تجاری
turning traffic	ترافیک پیچ دار
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
rush-hour traffic	ساعت شلوغی ترافیک
moving traffic	ترافیک در حال حرکت
to direct traffic through	ترافیک را از طریق...هدایت کردن
to regulate the traffic	[جریان] ترافیک را کنترل کرن
to regulate the flow of traffic	[جریان] ترافیک را کنترل کرن
road capacity	کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
During the rush hours.	درساعات شلوغی [پر رفت وآمد پر ترافیک]
to open something to [the] traffic	چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
to be closed to [all] traffic	برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
air traffic control radar system	راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
parking siding	دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding	دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway]	دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway]	دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding	دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding	دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
serials	روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
serial	روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
slip	روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slips	روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slipped	روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
automatic terminal information service	ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
crosstalk	سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
rapid	سریع
wing footed	سریع
spanking	سریع
galloping	سریع
swiftest	سریع
swifter	سریع
swifts	سریع
swift	سریع
spankings	سریع
sudden	سریع
accelerator	سریع
accelerators	سریع
gleg	سریع
prompted	سریع
rather	سریع تر
prompts	سریع
sweepy	سریع
prompt	سریع
snell	سریع
slaps	ضربت سریع
slapping	ضربت سریع
highflyer	دلیجان سریع
slapped	ضربت سریع
slap	ضربت سریع
quickest	تند و سریع
rapid transit	شطرنج سریع
riposte	ضربت سریع
lightning chess	شطرنج سریع
hotshot	بارکشی سریع
hypernoea	تنفس سریع
rapid scanning	تقطیع سریع
ripostes	ضربت سریع
rapid flow	جریان سریع
highflier	دلیجان سریع
rapid fire	تیر سریع
riposted	ضربت سریع
quickest	جلد سریع
quicker	جلد سریع
quick recovery	رونق سریع
quick fire	تیر سریع
operation immediate	اقدام سریع
polypnea	تنفس سریع
posthaste	سریع السیر
fleetingly	سریع الزوال
fleeting	سریع الزوال
rough and ready	سریع العمل
raiding	تک نفوذی سریع
quicker	تند و سریع
quick	تند و سریع
quick	جلد سریع
scampers	پرواز سریع
scampering	پرواز سریع
scampered	پرواز سریع
scamper	پرواز سریع
progressive chess	شطرنج سریع
quick recovery	بهبود سریع
raids	تک نفوذی سریع
accelerated depreciation	استهلاک سریع
fast	سریع السیر
fast moving depression	کمفشاری سریع
fast neutron	نوترون سریع
repost	ضربت سریع
rathe	زود رس سریع
winder	دویدن سریع
windstorm	باد سریع
rath	زود رس سریع
wind sprint	تمرین دو سریع
fasted	سریع السیر
fastest	سریع السیر
accelofilter	صافی سریع
continuate	سریع الاتصال
sneak raid	دستبرد سریع
snapback	بهبودی سریع
skitter	حرکت سریع
fast access	با دستیابی سریع
fasts	سریع السیر
rapid access	با دستیابی سریع
high speed	سریع السیر
fleets	عبور سریع
slashes	ضربه سریع
slashed	ضربه سریع
slash	ضربه سریع
precipitating	خیلی سریع
precipitates	خیلی سریع
precipitated	خیلی سریع
precipitate	خیلی سریع
riposting	ضربت سریع
glimpse	نگاه سریع
glimpsed	نگاه سریع
glimpses	نگاه سریع
fleet	عبور سریع
high speed	دنده سریع
braids	حرکت سریع
braided	حرکت سریع
braid	حرکت سریع
high speed printer	چاپگر سریع
high speed traffic	امد شد سریع
glimpsing	نگاه سریع
high velocity drop	بارریزی سریع
couriers	پیک سریع
prompted	سریع عاجل
despatching	انجام سریع
dispatch	انجام سریع
prompted	سریع کردن
converts	پاسکاری سریع
bullets	توپ سریع
converted	پاسکاری سریع
dispatched	انجام سریع
dispatches	انجام سریع
prompts	سریع کردن
pirouette	چرخ سریع
accelerated depreciation	استهلاک سریع
quickstep	گام سریع
courier	پیک سریع
speeds	سریع کارکردن
converting	پاسکاری سریع
despatches	انجام سریع
pirouettes	چرخ سریع
speeding	سریع کارکردن
speed	سریع کارکردن
despatched	انجام سریع
raid	تک نفوذی سریع
expresses	سریع السیر
expresses	سریع صریح
expressing	سریع السیر
raided	تک نفوذی سریع
expressing	سریع صریح
prompts	سریع عاجل
expressed	سریع صریح
convert	پاسکاری سریع
prompt	سریع عاجل
express	سریع السیر
express	سریع صریح
expressed	سریع السیر
bullet	توپ سریع
prompt	سریع کردن
patters	بطور سریع وردخواندن
sallies	حرکت سریع شلیک