Dictiornary-Farsi | ترتیب توالی اتش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (10 milliseconds)

English	Persian
order of fire	ترتیب توالی اتش


Search result with all words

approach sequence	ترتیب توالی تقرب هواپیماها
collating sequence	توالی ترتیب رشته تلفیق
sequence number	شماره ترتیب توالی
sequence of command	ترتیب توالی فرامین
Other Matches

random processing	پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation	ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chain	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
succession	توالی
sequence	توالی
successions	توالی
sequences	توالی
suits	توالی
subalternation	توالی
subsequence	توالی
suited	توالی
suit	توالی
consecutiveness	توالی
consecution	توالی
subsere	توالی بعدی
sq	مخفف توالی
progression	توالی تسلسل
state succession	توالی دولتها
sequence rule	قاعده توالی
middle succession	توالی میانین
middle succession	توالی وسطی
tracks	توالی ردپاراگرفتن
track	توالی ردپاراگرفتن
successions	نیابت توالی
impluse train	توالی ایمپولز
progressions	توالی تسلسل
succession	نیابت توالی
tracked	توالی ردپاراگرفتن
in succession	به توالی متواترا"
firing order	ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
impluse sequence	توالی ضربه جریان
sequencer	اسباب سنجش توالی وتسلسل
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
alphameric sequence	ترکیب حروف و اعداد بترتیب توالی
trained	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
succeed	بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds	بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeded	بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
system	ترتیب
to make an arrangement	ترتیب
management	ترتیب
immethodical	بی ترتیب
order	ترتیب
anomaly	بی ترتیب
ordering	ترتیب
sequences	ترتیب
organizations	ترتیب
organization	ترتیب
organisations	ترتیب
anomalies	بی ترتیب
in series	به ترتیب
arrangement	ترتیب
arr	ترتیب
assortment	ترتیب
assortments	ترتیب
ataxic	بی ترتیب
orderliness	ترتیب
to order <idiom>	به ترتیب
managements	ترتیب
systems	ترتیب
configurations	ترتیب
collocation	ترتیب
kelter or kilter	ترتیب
disorderly	بی ترتیب
kelter	ترتیب
respectively	به ترتیب
orderless	بی ترتیب
ordonnance	ترتیب
out of kelter	بی ترتیب
sequence	ترتیب
pial	بی ترتیب
set up	ترتیب
configuration	ترتیب
catenation	ترتیب
serialization	ترتیب
lay out	ترتیب
arrangements	ترتیب
regvlarity	ترتیب
randomly	بی ترتیب
arrangment	ترتیب
regularities	ترتیب
arramgement	ترتیب
regularity	ترتیب
random	بی ترتیب
irregular	بی ترتیب
march order	ترتیب راهپیمایی
sequence control	کنترل ترتیب
dresses	ترتیب دادن
dress	ترتیب دادن
relative location	ترتیب نسبی
lighting scheme	ترتیب روشنایی
sequence counter	ترتیب شمار
sequence check	مقابله ترتیب
rearrngement	ترتیب مجد د
discipline	تادیب ترتیب
run	ترتیب محوطه
ordains	ترتیب دادن
ordaining	ترتیب دادن
ordained	ترتیب دادن
partial order	ترتیب جزئی
ordain	ترتیب دادن
partial order	پاره ترتیب
layouts	ترتیب وسایل
disciplines	تادیب ترتیب
disciplining	تادیب ترتیب
layout	ترتیب وسایل
order of battle	ترتیب نیرو
random fill	خاکریز بی ترتیب
runs	ترتیب محوطه
expandede order	ترتیب مبسوط
collating sequence	ترتیب تلفیقی
fifo	به ترتیب ورود
castrametation	فن ترتیب اردو
calling sequence	ترتیب فراخوانی
firing order	ترتیب احتراق
birth order	ترتیب ولادت
compose sequence	ترتیب ساختگی
connecting arrangement	ترتیب پیوسته
decreasing order	ترتیب کاهنده
data set	ترتیب داده
curialism	ترتیب دربارپاپ
descending sort	ترتیب نزولی
critical assembly	ترتیب بحرانی
desultorily	بطور بی ترتیب
control sequence	ترتیب کنترل
connecting arrangement	ترتیب متصل
arrangements	ترتیب تنظیم
first in first out	به ترتیب ورود
schemes	ترتیب رویه
schemed	ترتیب رویه
scheme	ترتیب رویه
kelter	بی ترتیب مختل
permanency	ترتیب همیشگی
permanencies	ترتیب همیشگی
indue order	به ترتیب صحیح
make-up	ترتیب گریم
orchestration	ترتیب هم اهنگی
orchestrations	ترتیب هم اهنگی
ascending order	ترتیب صعودی
arrengement	ترتیب دادن
alphabetical order	ترتیب رکوردها
gradational	به ترتیب درجه
arrangement	ترتیب تنظیم
arrangement	ترتیب اصلاح
in chronological order	به ترتیب تاریخ
arrangements	ترتیب اصلاح
disordered	بی ترتیب اشفته
sequence number	شماره ترتیب
precedence	ترتیب تقدم
alternatively <adv.>	به ترتیب دیگر
formation	ترتیب قرارگرفتن
apart from that <adv.>	به ترتیب دیگر
rearrangements	ترتیب مجدد
to map out	ترتیب دادن
rearrangement	ترتیب مجدد
at the same time [on the other hand] <adv.>	به ترتیب دیگر
by the same token <adv.>	به ترتیب دیگر
tactics	نظم و ترتیب
on the other hand <adv.>	به ترتیب دیگر
line up	به ترتیب ایستادن
sequence	رشته ترتیب
untune	بی ترتیب کردن
instrumentation	ترتیب اهنگ
sequences	ترتیب دادن
rough and tumble	بی نظم و ترتیب
In this order. In this way.	باین ترتیب
sequences	رشته ترتیب
system	نظم ترتیب
chronological	به ترتیب تاریخ
systems	نظم ترتیب
descending order	ترتیب نزولی
word order	ترتیب واژه ها
sequence	ترتیب دادن
line-up	به ترتیب ایستادن
line-ups	به ترتیب ایستادن
sort order	نظم ترتیب
on this <adv.>	به این ترتیب
sequencing	ترتیب گذاری
rating	ترتیب تقدم
ratings	ترتیب تقدم
trains	نظم ترتیب
sequencer	ترتیب سنج
for this purpose <adv.>	به این ترتیب
concerning this <adv.>	به این ترتیب
as to that <adv.>	به این ترتیب
train	نظم ترتیب
hereto <adv.>	به این ترتیب
hereunto <adv.>	به این ترتیب
otherwise <adv.>	به ترتیب دیگر
trained	نظم ترتیب
sequencing	ترتیب دهی
sort key	کلید ترتیب
on the other side <adv.>	به ترتیب دیگر