Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
chime
ترتیب زنگهای موسیقی
chimed
ترتیب زنگهای موسیقی
chimes
ترتیب زنگهای موسیقی
chiming
ترتیب زنگهای موسیقی
Other Matches
carillons
زنگهای موسیقی
carillon
زنگهای موسیقی
phrasing
ترتیب بندی قطعات موسیقی
play by ear
<idiom>
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melody
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
melodies
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
musicom
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
random processing
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
MIDI file
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
collocation
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
ear for music
موسیقی
treble clef
موسیقی
treble staff
موسیقی
ragtime
در موسیقی
music
موسیقی
unvocal
بدون موسیقی
musical instruments
الت موسیقی
jazz
موسیقی جاز
quire
گروه کر
[موسیقی]
musical instrument
الت موسیقی
philharmonic
عاشق موسیقی
musicologist
موسیقی شناس
music synthesizer
ایجادکننده موسیقی
music therapy
موسیقی درمانی
musicology
موسیقی شناسی
musicalness
ذوق موسیقی
musicalness
برابری با موسیقی
musical ability
توانش موسیقی
musicality
ذوق موسیقی
musical language
زبان موسیقی
noteless
غیر موسیقی
forte
موسیقی بلند
fortes
موسیقی بلند
note
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
beat
ضربت موسیقی
musicality
برابری با موسیقی
background sound
موسیقی پس زمینه
computer music
موسیقی کامپیوتری
instructor of music
مشاق موسیقی
instrumentally
با الت موسیقی
boogieing
موسیقی بوگی
boogies
موسیقی راک
beats
ضربت موسیقی
musicians
موسیقی دان
musician
موسیقی دان
concertos
قطعه موسیقی
concerto
قطعه موسیقی
boogies
موسیقی بوگی
boogie
موسیقی راک
chamber music
موسیقی مجلسی
disco
موسیقی دیسکو
boogieing
موسیقی راک
prick
نقطه نت موسیقی
devotion to music
دلبستگی به موسیقی
boleros
موسیقی بولرو
boogie
موسیقی بوگی
boogied
موسیقی راک
electronic music
موسیقی الکترونیکی
boogied
موسیقی بوگی
euterpe
الهه موسیقی
fa
چهارمین نت موسیقی
pricks
نقطه نت موسیقی
pricking
نقطه نت موسیقی
pricked
نقطه نت موسیقی
discos
موسیقی دیسکو
background music
موسیقی پس زمینه
make music
موسیقی ساختن
music halls
سالن موسیقی
music hall
سالن موسیقی
play music
موسیقی ساختن
ambient music
موسیقی متن
background music
موسیقی متن
background sound
موسیقی متن
ambient music
موسیقی پس زمینه
ragtime
موسیقی ضربی
subdominant
نت چهارم موسیقی
opus
قطعه موسیقی
opuses
قطعه موسیقی
note
اهنگ صدا نت موسیقی
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
notes
اهنگ صدا نت موسیقی
soundtrack
موسیقی ضبط شده
medleys
قطعه موسیقی مختلط
medley
قطعه موسیقی مختلط
duet
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
noting
اهنگ صدا نت موسیقی
tablature
نوعی علائم موسیقی
soundtracks
موسیقی ضبط شده
anvil
سندان
[آلت موسیقی]
stroke
[guitar]
زدن
[گیتار]
[موسیقی]
talent for musics
استعداد یا ذوق موسیقی
soul music
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
tin pan alley
جماعت موسیقی دانان
duets
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
postlude
قطعه موسیقی پایان
serenades
قطعه موسیقی عاشقانه
timpano
دهل
[ساز موسیقی]
timpano
کوس
[ساز موسیقی]
kettledrums
کوسها
[ساز موسیقی]
timpani
کوسها
[ساز موسیقی]
kettledrums
دهل ها
[ساز موسیقی]
play
الت موسیقی نواختن
serenaded
قطعه موسیقی عاشقانه
serenade
قطعه موسیقی عاشقانه
wind instruments
الات موسیقی بادی
wind instrument
الات موسیقی بادی
bandsman
عضو دستهء موسیقی
bandsmen
عضو دستهء موسیقی
musically
مطابق اصول موسیقی
plainsong
سرودمناجاتی و بدون موسیقی
plays
الت موسیقی نواختن
played
الت موسیقی نواختن
timpani
دهل ها
[ساز موسیقی]
glockenspiel
نوعی الت موسیقی
gavotte
موسیقی این رقص
banstand
محل دستهء موسیقی
gavote
موسیقی این رقص
euphonium
یکجورالت موسیقی بادی
etude
قطعهء موسیقی کوتاه
marching
موسیقی نظامی یا مارش
marches
موسیقی نظامی یا مارش
marched
موسیقی نظامی یا مارش
immusical
خارج ازقواعد موسیقی
to harp
چنگ زدن
[موسیقی]
kettledrums
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
timpani
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
intermezzo
قطعه موسیقی کوتاه
to play
[the]
harp
چنگ زدن
[موسیقی]
march
موسیقی نظامی یا مارش
playing
الت موسیقی نواختن
melody
صدای موسیقی نوا
melodies
صدای موسیقی نوا
lyrical
غزلی موسیقی یا شعربزمی
reed
الت موسیقی بادی
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
octaves
نتهای هشتگانه موسیقی
octave
نتهای هشتگانه موسیقی
duos
اواز یا موسیقی دونفری
bands
دستهء موسیقی اتحاد
band
دستهء موسیقی اتحاد
castanet
یک نوع الت موسیقی
dulcet
نوعی الت موسیقی
symphony
قطعه طولانی موسیقی
duo
اواز یا موسیقی دونفری
serenading
قطعه موسیقی عاشقانه
rhapsody
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
cithara
یکنوع الت موسیقی قدیمی
orpheus
ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
glee
ساز و نواز اسباب موسیقی
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
saxophones
نوعی الت موسیقی بادی
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
sext
یک ششم نوعی الت موسیقی
masque
نمایش توام با موسیقی ورقص
fugue
نوعی الت بادی موسیقی
fugues
نوعی الت بادی موسیقی
midi
میانجی رقمی الات موسیقی
range of music
حدود یا میدان علم موسیقی
rhapsodies
قطعه موسیقی ممزوج و احساساتی
saxophone
نوعی الت موسیقی بادی
reed organ
یکنوع الت موسیقی بادی
preattunement
کوک از قبل
[آلت موسیقی]
go-go
وابسته به رقصگر موسیقی راک
harmonicas
الت موسیقی شبیه سنتور
nocturne
قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
harmonica
الت موسیقی شبیه سنتور
offbeat
قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
nocturnes
قطعه موسیقی دل انگیزو رویایی
combos
دسته کوچک موسیقی جاز
combo
دسته کوچک موسیقی جاز
He is a mediocre musician .
موسیقی دان پرمایه یی نیست
go-go
وابسته به رقص با موسیقی راک
catenation
ترتیب
anomaly
بی ترتیب
anomalies
بی ترتیب
randomly
بی ترتیب
assortment
ترتیب
irregular
بی ترتیب
sequence
ترتیب
assortments
ترتیب
sequences
ترتیب
order
ترتیب
orderliness
ترتیب
orderless
بی ترتیب
ordering
ترتیب
kelter or kilter
ترتیب
kelter
ترتیب
arrangements
ترتیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com