English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
an a translation ترجمه درست
Other Matches
lexical analysis مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
interpreting ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
interpretation ترجمه
translations ترجمه
translation ترجمه
interpretations ترجمه
translation ترجمه
compilation ترجمه
version ترجمه
rendition ترجمه
compilations ترجمه
versions ترجمه
rendering ترجمه
renderings ترجمه
renditions ترجمه
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
reversion ترجمه مجدد
algorithm translation ترجمه الگوریتم
address translation ترجمه ادرس
translation agency موسسه ترجمه
translation agency دفتر ترجمه
machine translation ترجمه ماشینی
puts ترجمه کردن
mistranslation ترجمه نادرست
interpretations تعبیر ترجمه
interpretation تعبیر ترجمه
liberaltranstation ترجمه ازاد
translating ترجمه کردن
translet ترجمه کردن
putting ترجمه کردن
translated ترجمه کردن
put ترجمه کردن
translates ترجمه کردن
translate ترجمه کردن
trannlatability قابلیت ترجمه
translatable قابل ترجمه
translate time هنگام ترجمه
translate time حین ترجمه
paraphrasing ترجمه ازاد
paraphrases ترجمه ازاد
metaphraze ترجمه لفظی
to do into ترجمه کردن به
mechanical translation ترجمه مکانیکی
the a of a trans lation صحت ترجمه
paraphrase ترجمه ازاد
paraphrased ترجمه ازاد
misinterpretation ترجمه غلط
mechanical translation ترجمه ماشینی
the a of a trans lation درستی ترجمه
object زبان برنامه پس از ترجمه
objected زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate دوباره ترجمه کردن
objecting زبان برنامه پس از ترجمه
fortran translation process فرایند ترجمه فرترن
had it trans ted بدهید ترجمه کنند
delectus برای ترجمه دارد
mistranslate ترجمه غلط کردن
teutonize به المانی ترجمه کردن
objects زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects زبان برنامه پس از ترجمه
dynamic address translation ترجمه پویای ادرس
direct objects زبان برنامه پس از ترجمه
assemble ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembles ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
tropology ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
render ارائه دادن ترجمه کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
version کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
literalize تحت اللفظی ترجمه کردن
literalist طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
versions کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
to to ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
pcv این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
processor برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
paraphrasing نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrase نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
bridgeware برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
paraphrased نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrases نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
revised version ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
This is its Persian rendering ( translation) . این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
languages هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
targum ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
cross assembler ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
encoding ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
one pass assembler برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
passed برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
pass برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
to translate something [from/into a language] ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
literality صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
passes برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
intermediate کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
to interpret [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
posts ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
posted ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
septuagint ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
post- ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
parses شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
jugend stil [ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
parsed شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parse شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
compilation ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilations ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
p code روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
preprocessor نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
controller وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controllers وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signaled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
queries پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
executable form برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
machines سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
querying پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
query پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
queried پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machine سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machined سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
tabled لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machines دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
tables لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabling لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machined دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machined زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
raster سیستمی که دستورات نرم افزار را به تصویر یا صفحه کامل ترجمه میکند که بعد توسط چاپگر می شوند
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
interpretation تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
interpretations تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
converter وسیله یا برنامهای که داده را از یک فرم به فرم دیگر ترجمه میکند
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
machine زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
interpreting ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interprets ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com