English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (6 milliseconds)
English Persian
tremulant ترسان لرزش
Other Matches
fearful ترسان
scary ترسان
scarey ترسان
afraid ترسان
scared face سیمای ترسان
trepid ترسان مرتعش کننده
fremitus لرزش
trembling لرزش
quaking لرزش
quakes لرزش
quaked لرزش
frisson لرزش
frissons لرزش
tremor لرزش
quake لرزش
tremors لرزش
tremulously با لرزش
palpitations لرزش
tremour لرزش
fluttering لرزش
fluttered لرزش
flutter لرزش
palpitation لرزش
vibration لرزش
flutters لرزش
tremolo لرزش
tremblement لرزش
succussion لرزش
shimmy لرزش داشتن
magnetic ripple لرزش مغناطیسی
aflutter در حال لرزش
tremolant لرزش دار
boom swing ناحیه لرزش
thirl لرزش طنین
shimmey لرزش داشتن
succussion لرزش مایعات
tremolant موجد لرزش
tremulant لرزش دار
titubation لرزش تلوتلوخوردن
quaking لرزش داشتن
shaking لرزش نوسان
shaking لرزش تزلزل
shakes لرزش نوسان
shakes لرزش تزلزل
shake لرزش نوسان
shake لرزش تزلزل
flutters لرزش اهتزاز
fluttering لرزش اهتزاز
fluttered لرزش اهتزاز
flutter لرزش اهتزاز
trepidation لرزش رعشه
tremulous لرزش دار
quake لرزش داشتن
trills لرزش صدا
quaked لرزش داشتن
trilled لرزش صدا
trill لرزش صدا
quakes لرزش داشتن
vibration لرزش ماساژ دادن
tremolo لرزش صدا تحریر
sbend distortion لرزش تصویر رادار
tirl مرتعش کردن لرزش
vibratile قابل لرزش و ارتعاش جنبنده
As you make your bed so you must lie on it <idiom> هر کسی که خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
scurve distortion لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
To accpt the consequences . to face the music . پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
sbend distortion لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
crystals قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com