Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
patching
ترمیم سنگفرش لکه گیری
Other Matches
stone floor
سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
flagstone paving
سنگفرش صفحهای سنگفرش تختهای
cobble stonepaving
سنگفرش
sett paving
سنگفرش
paving stone
سنگفرش
paving stones
سنگفرش
flagstone
سنگفرش
flagstones
سنگفرش
placed stone facing
سنگفرش
cobblestone
سنگفرش
cobblestones
سنگفرش
pediments
سنگفرش
pediment
سنگفرش
pavement
سنگفرش
pavements
سنگفرش
macadam
سنگفرش
stone pitched facing
سنگفرش
flagging
سنگفرش
paving
سنگفرش
pitching
سنگفرش
laying of setts
سنگفرش کردن
causeway
جاده سنگفرش
paving
مصالح سنگفرش
paver
بنای سنگفرش
gravel
سنگفرش کردن
desert pavement
سنگفرش بیابانی
sett
قطعه سنگفرش
random paving
سنگفرش موزاییک
hand placed rock
سنگفرش فکافته
random paving
سنگفرش معرق
cleaving
برش سنگفرش
relaying
بازسازی سنگفرش
dry stone pitching
سنگفرش خشکه چینی
repave
تازه سنگفرش کردن
pavement
سنگفرش جاده فرش شده
flag
سنگفرش کردن پایین افتادن
flags
سنگفرش کردن پایین افتادن
potholes
سوراخ گرد بر روی سنگفرش
pothole
سوراخ گرد بر روی سنگفرش
tarmacadam
جاده اسفالته دارای سنگفرش
pavements
سنگفرش جاده فرش شده
Tarmac
جاده اسفالته دارای سنگفرش
paver
کوبه برای کوبیدن سنگفرش
recoveries
ترمیم
recovery
ترمیم
restoration
ترمیم
amendments
ترمیم
amendment
ترمیم
betterment
ترمیم
reconstructions
ترمیم
reconstruction
ترمیم
regeneration
ترمیم
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
rehabilitates
ترمیم کردن
amended
ترمیم کردن
amend
ترمیم کردن
rehabilitated
ترمیم کردن
rehabilitate
ترمیم کردن
rehabilitating
ترمیم کردن
restoration
اعاده ترمیم
reshuffle
ترمیم کردن
reshuffled
ترمیم کردن
reshuffles
ترمیم کردن
reshuffling
ترمیم کردن
amending
ترمیم کردن
error recovery
ترمیم خطا
restore
ترمیم کردن
restored
ترمیم کردن
restores
ترمیم کردن
restoring
ترمیم کردن
cabinet reshuffle
ترمیم کابینه
reforms
ترمیم کردن
file recovery
ترمیم فایل
recovers
ترمیم شدن
reform
ترمیم کردن
recovering
ترمیم شدن
recover
ترمیم شدن
relief
ترمیم اسایش خاطر
hot
تشخیص و ترمیم خطا
hotter
تشخیص و ترمیم خطا
hottest
تشخیص و ترمیم خطا
e r p
برنامه ترمیم اروپا
read restore cycle
چرخه خواندن و ترمیم
error recovery procedures
رویههای ترمیم خطا
cost of reproduction
هزینه نوسازی و ترمیم
recoverable error
خطای قابل ترمیم
recoverable error
خطای ترمیم پذیر
orthopaedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی
irrecoverable error
خطای غیر قابل ترمیم
to recover from something
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
orthopedics
اصلاح و ترمیم عیوب استخوانی استخوانپزشکی
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
acoustic
حافظه ترمیم یافته که از خط تاخیر صوتی استفاده میکند
maintainability
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
lock up
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
remedial maintenance
باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
hard
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
hardest
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
harder
که پیش از کار کردن درست وسیله باید ترمیم شود
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels.
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد.
halt
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts
دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
troubleshoot
1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
self-
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
hard surface
اجرفرش کردن سنگفرش کردن
pave
سنگفرش کردن صاف کردن
paves
سنگفرش کردن صاف کردن
plug
[نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
dental filling
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
dental restoration
ترمیم دندان
[دندان پزشکی]
safe format
عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
structuring
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
resumption
از سر گیری
dewatering
اب گیری
catch
بل گیری
skim
کف گیری
scorification
کف گیری
skimmed
کف گیری
recapturing
پس گیری
exorcism
جن گیری
recapture
پس گیری
skims
کف گیری
recaptured
پس گیری
recaptures
پس گیری
monogyny
یک زن گیری
exorcisms
جن گیری
lutation
گل گیری
bias
سو گیری
retractaion
پس گیری
luting
گل گیری
recature
پس گیری
biases
سو گیری
module
اندازه گیری
sternly
با سخت گیری
noise suppression
پارازیت گیری
nitrification
نیتروژن گیری
number dialling
شماره گیری
integration
انتگرال گیری
originationu
سرچشمه گیری
emulsification
عصاره گیری
modeling
سرمشق گیری
measurement
اندازه گیری
measurements
اندازه گیری
monogyny
یک جفت گیری
embracery
دراغوش گیری
complementation
متمم گیری
interpolations
درون گیری
refuelled
سوخت گیری
decision making
تصمیم گیری
decoction
عصاره گیری
ensue
پی گیری کردن
ensued
پی گیری کردن
removal of cinder
تفاله گیری
river capture
رود گیری
refuelling
سوخت گیری
rigorousness
سخت گیری
refuels
سوخت گیری
retired ness
کناره گیری
declipping
لکه گیری
renouncement
کناره گیری
removal of phosphorus
فسفر گیری
ensues
پی گیری کردن
recruitment
سرباز گیری
recruitment
توان گیری
removal of slag
شلاکه گیری
dial up
شماره گیری
coring
مغزه گیری
coring
نمونه گیری
corf
سبدماهی گیری
piscatology
فن ماهی گیری
coppering
مس گیری لوله
paralytic disability
زمین گیری
crabber
خرچنگ گیری
punctiliousness
نکته گیری
decoppering
مس گیری کردن
decarburization
کربن گیری
demission
کناره گیری
decalcification
کلسیم گیری
deoxidation
اکسیژن گیری
dephosphorization
فسفر گیری
damage control
اسیب گیری
criticalness
خرده گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com