Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
contractile |
ترنج پذیر |
|
|
Other Matches |
|
Soumak medallion |
ترنج سوفی [ترنج سوماکی] [این نوع ترنج لوزی شکل را به فرش های قفقازی نسبت می دهند.] |
pendant |
سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.] |
rashwan medallion |
ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.] |
medallion |
ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.] |
karadja medallion |
ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.] |
Ushak medallion |
ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.] |
Lenkoran medallion |
ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.] |
hooked medallion |
ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.] |
karachoph design |
لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.] |
flower design |
طرح افشان گل [این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.] |
spandrel |
لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.] |
bergamot |
ترنج |
corner-medallion design |
طرح لچک و ترنج |
cartouche |
سرترنج در طرح های لچک ترنج |
repairable |
اصلاح پذیر تعمیر پذیر |
educable |
تربیت پذیر تعلیم پذیر |
educatable |
تربیت پذیر تعلیم پذیر |
mixable |
امیزش پذیر امتزاج پذیر |
ascendable |
تفوق پذیر فراز پذیر |
ascendible |
تفوق پذیر فراز پذیر |
reparable |
اصلاح پذیر تعمیر پذیر |
tulip design |
طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.] |
adaptable organism |
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر |
adjustable wheel |
چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده] |
hex-column |
طرح ستونی شش وجهی [طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.] |
Medici Mamluk rug |
قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.] |
Kasim Ushag design |
طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.] |
Joshegan |
جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.] |
Kurdish rug |
فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.] |
turret motife |
طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.] |
Afshar design |
طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند] |
rhomb design |
طرح قاب لوزی [این طرح گاه مانند قاب خشتی کل متن را می پوشاند و گاه به تعداد محدود در مرکز فرش حالت یک ترنج را به آن می بخشد.] |
lanceolate leaves |
برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.] |
simple design |
طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.] |
Lori Pambak motif |
ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.] |
sickle leaf |
برگ های داسی شکل [این طرح در فرش های لچک ترنج شاه عباسی بکار می رود و به آن برگ های شاه عباسی نیز می گویند.] |
star design |
طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.] |
khatayi |
طرح یا گل های ختائی [این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.] |
pi acceptor |
پی پذیر |
soluble |
حل پذیر |
solvable |
حل پذیر |
pliable |
خم پذیر |
cleavable |
رخ پذیر |
programmable read only memory |
حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی |
remediable |
درمان پذیر |
remediable |
چاره پذیر |
remediable |
گزیر پذیر |
testable |
ازمون پذیر |
testable |
شهادت پذیر |
regulable |
تنظیم پذیر |
proton acceptor |
پرتون پذیر |
protractile |
امتداد پذیر |
refutable |
تکذیب پذیر |
reclaimable |
ادعا پذیر |
reducible |
تقلیل پذیر |
reflexible |
انعکاس پذیر |
terminable <adj.> |
فسخ پذیر |
rotatable |
چرخش پذیر |
semi solvable |
نیم حل پذیر |
sequacious |
نصیحت پذیر |
severable |
تفکیک پذیر |
shapeable |
شکل پذیر |
resolvable |
تفکیک پذیر |
lowest common denominators |
مردم پذیر |
spoilable |
فساد پذیر |
spottable |
لکه پذیر |
stainable |
لکه پذیر |
subjugable |
تسخیر پذیر |
superimposable |
انطباق پذیر |
subduable |
تسخیر پذیر |
susceptible of change |
تغییر پذیر |
teachable |
تعلیم پذیر |
tensible |
کشش پذیر |
revocable |
ابطال پذیر |
endurable |
تحمل پذیر |
figurable |
شکل پذیر |
fissile |
شکاف پذیر |
fissionable |
شکافت پذیر |
fixable |
ثبات پذیر |
flexible cable |
کابل خم پذیر |
flxible |
خمش پذیر |
fusible |
گداز پذیر |
gaugeable |
پیمایش پذیر |
generable |
زایش پذیر |
glass jaw |
بوکسوراسیب پذیر |
healable |
درمان پذیر |
improvable |
بهبود پذیر |
improvably |
اصلاح پذیر |
fatiguable |
خستگی پذیر |
fatigable |
خستگی پذیر |
sufferable |
تحمل پذیر |
enumerable |
شمارش پذیر |
evadable |
طفره پذیر |
evitable |
اجتناب پذیر |
executable |
انجام پذیر |
executable |
اجرا پذیر |
exepandable |
بسط پذیر |
expandable |
بسط پذیر |
expansible |
گسترش پذیر |
expiable |
کفاره پذیر |
extendible |
کشش پذیر |
extensible |
توسعه پذیر |
fathomable |
پیمایش پذیر |
fatig |
خستگی پذیر |
impressible |
تاثیر پذیر |
incompressible |
تراکم نا پذیر |
mutable |
تغییر پذیر |
open cheque |
چک انتقال پذیر |
pacifiable |
تسکین پذیر |
partible |
بخش پذیر |
passible |
فساد پذیر |
penetrable |
رخنه پذیر |
perfectible |
کمال پذیر |
perturbable |
اشوب پذیر |
pervious |
نفوذ پذیر |
pilable |
انحنا پذیر |
placable |
دلجویی پذیر |
placative |
تسکین پذیر |
plunderable |
چپاول پذیر |
precipitable |
تعلیق پذیر |
proprotionable |
تناسب پذیر |
miscible |
امتزاج پذیر |
miscible |
امیزش پذیر |
incondensable |
ناچگال پذیر |
increasable |
افزایش پذیر |
indemonstrable |
اثبات نا پذیر |
indocile |
تعلیم نا پذیر |
inexpugnable |
شکست نا پذیر |
inextensible |
تمدید نا پذیر |
inflamable |
اشتعال پذیر |
infusible |
گداز نا پذیر |
inoculable |
تلقیح پذیر |
irremeable |
برگشت نا پذیر |
irresoluble |
تجیزیه نا پذیر |
limitable |
محدودیت پذیر |
liquefiable |
گداز پذیر |
magnetizable |
مغناطیس پذیر |
maintainable |
نگهداشت پذیر |
protean |
شکل پذیر |
thermosetting |
سختی پذیر |
practicable <adj.> |
انجام پذیر |
practicable <adj.> |
اجرا پذیر |
workable <adj.> |
اجرا پذیر |
possible [doable, feasible] <adj.> |
اجرا پذیر |
makeable <adj.> |
اجرا پذیر |
contrivable <adj.> |
اجرا پذیر |
makable [spv. makeable] <adj.> |
اجرا پذیر |
manageable <adj.> |
اجرا پذیر |
makable <adj.> |
امکان پذیر |
makable <adj.> |
صورت پذیر |
feasible <adj.> |
اجرا پذیر |
executable <adj.> |
اجرا پذیر |
executable <adj.> |
امکان پذیر |
workable <adj.> |
امکان پذیر |
executable <adj.> |
صورت پذیر |
workable <adj.> |
صورت پذیر |
executable <adj.> |
انجام پذیر |
workable <adj.> |
انجام پذیر |
achievable <adj.> |
اجرا پذیر |
doable <adj.> |
اجرا پذیر |
makable <adj.> |
انجام پذیر |
annullable <adj.> |
فسخ پذیر |
callable <adj.> |
فسخ پذیر |
cancelable [American] <adj.> |
فسخ پذیر |
cancellable [British] <adj.> |
فسخ پذیر |
rescindable <adj.> |
فسخ پذیر |
voidable <adj.> |
فسخ پذیر |
annullable <adj.> |
بطلان پذیر |
callable <adj.> |
بطلان پذیر |
cancelable [American] <adj.> |
بطلان پذیر |
cancellable [British] <adj.> |
بطلان پذیر |
rescindable <adj.> |
بطلان پذیر |
dividable [American E] <adj.> |
بخش پذیر |
makable <adj.> |
اجرا پذیر |
absolute <adj.> |
چاره نا پذیر |
inalienable <adj.> |
چاره نا پذیر |
indispensable <adj.> |
چاره نا پذیر |
inevitable <adj.> |
چاره نا پذیر |
unalienable <adj.> |
چاره نا پذیر |
unalterable <adj.> |
چاره نا پذیر |
divisible <adj.> |
بخش پذیر |
terminable <adj.> |
بطلان پذیر |
thinkable |
اندیشه پذیر |
lowest common denominator |
مردم پذیر |
stretchier |
کشش پذیر |
stretchier |
فراخی پذیر |
stretchiest |
کشش پذیر |
stretchiest |
فراخی پذیر |
stretchy |
کشش پذیر |
stretchy |
فراخی پذیر |
able to take a load <adj.> |
بار پذیر |
weariless |
خستگی نا پذیر |
wallydraigle |
تاثیر پذیر |
trainable |
فرهیخت پذیر |
trainable |
تربیت پذیر |
tranformable |
دگرگونی پذیر |
transmutable |
دگرگونی پذیر |
tunable |
تنظیم پذیر |
tunably |
تنظیم پذیر |
tuneable |
تنظیم پذیر |