Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
doubtful
ترکش مشکوک مورد تردید
Other Matches
dubious
مورد شک مشکوک
dubitable
مورد شک مشکوک
fishy
مورد تردید
contest
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contested
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contesting
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contests
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
high airburst
ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
low airburst
ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
obscures
مشکوک
obscurer
مشکوک
doubtful
مشکوک
fishy
مشکوک
skeptic
مشکوک
obscured
مشکوک
open to question
<adj.>
مشکوک
dubitable
مشکوک
touch and go
مشکوک
obscuring
مشکوک
precarious
<adj.>
مشکوک
esoteric
مشکوک
obscurest
مشکوک
in dispute
مشکوک
uncertainly
مشکوک
questionable
مشکوک
unsuspected
نا مشکوک
uncertain
مشکوک
impeachable
مشکوک
suspicious
مشکوک
obscure
مشکوک
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
quivering
ترکش
bursts
ترکش
splintering
ترکش
quivers
ترکش
splinter
ترکش
splintered
ترکش
splinters
ترکش
quivered
ترکش
detonations
ترکش
detonation
ترکش
splash
ترکش
blast
ترکش
blasts
ترکش
splashing
ترکش
splashes
ترکش
burst
ترکش
quiver
ترکش
ambiguities
سخن مشکوک
ambiguity
سخن مشکوک
vacillatory
مردد مشکوک
suspected
مشکوک مظنون
doutful category
کشتی مشکوک
obscuring
مشکوک ساختن
toss up
مسئله مشکوک
obscurer
مشکوک ساختن
obscurest
مشکوک ساختن
suspecta
مشکوک شدن
questionable results
نتایج مشکوک
obscures
مشکوک ساختن
dubiously
بطور مشکوک
to admit of d
مشکوک بودن
obscured
مشکوک ساختن
toss-up
مسئله مشکوک
obscure
مشکوک ساختن
problematically
بطور مشکوک
left-handed
دورو مشکوک
impact burst
ترکش سطحی
ricochet burst
ترکش کمانهای
surface burst
ترکش سطحی
sonic boom
ترکش اوا
impact action
عمل ترکش
blasting machine
دستگاه ترکش
high burst
ترکش بالا
impact burst
ترکش ضربتی
burst range
مسافت ترکش
sonic booms
ترکش اوا
burst wave
موج ترکش
height of burst
ارتفاع ترکش
types of burst
نوع ترکش
aerial burst
ترکش هوایی
graze burst
ترکش زمینی
hight of burst
ارتفاع ترکش
air burst
ترکش هوایی
burst range
برد ترکش
burst center
مرکز ترکش
doubtful account
طلب مشکوک الوصول
to become suspected
مشکوک
[مظنون]
شدن
suspect battery
اتشبار مشکوک دشمن
bad dept
طلب مشکوک الوصول
it is of doubtful proveance
مبدا ان مشکوک است
shady
سایه افکن مشکوک
questionable
سوال برانگیز مشکوک
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
craters
چاله ترکش گلوله ها
graze burst
ترکش روی زمین
exoatmosphere
ترکش فوق جوی
crater
چاله ترکش گلوله ها
impact point
نقطه ترکش گلوله
center of burst
مرکز ترکش گلوله
atomic air burst
ترکش هوایی اتمی
air adjustment
تنظیم ترکش هوایی
airburst ranging
تنظیم ترکش هوایی
weapon debries
بقایای ترکش اتمی
impact
اثر ترکش انفجار
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
impacts
اثر ترکش انفجار
splinterproof
سنگر ضد ترکش گلوله
apocryphal
دارای اعتبار مشکوک ساختگی
inquest
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
inquests
بازجویی و تحقیق در موردمرگهای مشکوک
brassage
هزینه مشکوک نمودن شمش
explosions
ترکش منفجر کردن ترکیدن
impact pressure
نیروی اصابت فشار ترکش
explosion
ترکش منفجر کردن ترکیدن
center of impact
مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
surface burst
ترکش روی سطح زمین
burst interval
فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
graze sensitive
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
desired ground zone
نقطه ترکش اتمی مطلوب
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
kopfring
حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
To play ones last card
آخرین تیر ترکش رارها کردن
flash burn
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
flash burns
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
The suspected offender
[perpetrator]
is a previously respectable father.
پدری تا به حال محترم مشکوک به جرم است .
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
variations
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
flash blindness
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
variation
اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
pseudepigrapha
نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد
precarious
عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
uncertainty
تردید
doubt
تردید
qualms
تردید
qualm
تردید
questionless
بی تردید
query
تردید
queries
تردید
dubitation
تردید
stickle
تردید
querying
تردید
doubted
تردید
shilly shally
تردید
doubting
تردید
doubts
تردید
skepticism
تردید
unassailable
بی تردید
swither
تردید
incertiude
شک تردید
dubitate
تردید
hesitation
تردید
dubiosity
تردید
waveringly
با تردید
irresolution
تردید
unerring
بی تردید
doubtless
بی تردید
dubiety
تردید
indecisiveness
تردید
indecision
تردید
scruple
تردید
acatalepsy
تردید
hertzprung russel diagram
تردید
vibratility
تردید
vibrational
تردید
uncertainties
تردید
queried
تردید
vibration
تردید
splash scale
طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
hang
تردید تمایل
questioned
تردید کردن در
question
تردید پرسش
doubtfulness
حالت تردید
indubitable
بدون تردید
question
تردید کردن در
call in question
تردید کردن در
hangs
تردید تمایل
totters
تردید کردن
To be hesitating. To vacI'llate between.
تردید داشتن
questions
تردید پرسش
questions
تردید کردن در
questioned
تردید پرسش
indecision
تردید رای
dubitable
قابل تردید
totter
تردید کردن
tottered
تردید کردن
diffidently
با ترس یا تردید
hesitatively
از روی تردید
hesitantly
از روی تردید
undoubted
بدون تردید
questionable
قابل تردید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com