English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
parathesis ترکیبی بی تغییر
Other Matches
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
combinative ترکیبی
synthetic ترکیبی
combinational ترکیبی
synthesic ترکیبی
synthetical ترکیبی
combinatorial ترکیبی
agglutinative ترکیبی
composite casting ترکیبی
trivalence سه ترکیبی
trivalency سه ترکیبی
ingradient جز جز ترکیبی
combinatory ترکیبی
combination influence عامل ترکیبی
composite metal فلز ترکیبی
mixed glue چسب ترکیبی
ingredient جزء ترکیبی
semisynthetic نیمه ترکیبی
composite symbol علامت ترکیبی
composite video تصویر ترکیبی
mixed strategy استراتژی ترکیبی
ingredients جزء ترکیبی
diphthong صدای ترکیبی
syntax error اشتباه ترکیبی
mixes مخلوط ترکیبی
mix مخلوط ترکیبی
ordinal number عدد ترکیبی
syntactical analysis تحلیل ترکیبی
diphthongs صدای ترکیبی
elective affinity میل ترکیبی
mixed cell refernce ارجاع سل ترکیبی
shapeliness خوش ترکیبی
sequential storage انباره ترکیبی
turboramjet ترکیبی از توربوجت و رم جت
affinity میل ترکیبی
synthetic method روش ترکیبی
combinational circuit مدار ترکیبی
combination tone صوت ترکیبی
affinities میل ترکیبی
combination bands نوارهای ترکیبی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
feasion بمب ترکیبی اتمی
diatessaron ترکیبی ازچهار دارو
Borromini capital [نوعی سر ستون ترکیبی]
ct حمل و نقل ترکیبی
hemiterpene ترکیبی بفرمول 8H5C
hydrogen bombs بمب ترکیبی اتمی
compound leverage floor jack اهرم بالابر ترکیبی
histamine ترکیبی بفرمول 3N9H5C
ctd سند حمل ترکیبی
multiplex تسهیم مخابره ترکیبی
combined transport حمل و نقل ترکیبی
combined transport document اسناد حمل ترکیبی
chemical affinity میل ترکیبی شیمیایی
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
change تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
changes تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
cto عامل حمل ونقل ترکیبی
deoxidize از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
ketol ترکیبی مرکب ازالکل و استون
latten ترکیبی مانند فلز برنج
hexahydrate ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
lattin ترکیبی مانند فلز برنج
mixed column line chart نمودار ستونی- خطی ترکیبی
fiata combined transport bill of lading بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
carbide ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
combined transport operator عامل حمل و نقل ترکیبی
basophile میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
mixed column line graph نمودار ستونی- خطی ترکیبی
cob [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
contraction parry ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
basophil میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
BPP چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
BPP هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
iodoform ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
syntactical طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
syntactic طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
to orient compound نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
silicone ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
consolute ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
chloramine هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
She has long and shapely legs . ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
cannon [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
polyene ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
hypotaxis رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
fbl lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
octad جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
distemper ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
dual دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
large model مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
polyamide پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
acid diluent ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
mixd weave بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
synthetic oils روغنهای مصنوعی روغنهای ترکیبی
synthetic resins صمغهای مصنوعی صمغهای ترکیبی
colours دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
timed روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
misalignment تغییر
mutation تغییر
conversions تغییر
changeless بی تغییر
conversion تغییر
shunting تغییر خط
mutations تغییر
innovations تغییر
alternation تغییر
change تغییر
commutation تغییر
alteration تغییر
changed تغییر
vicissitude تغییر
changing تغییر
changes تغییر
modification تغییر
amendment تغییر
amendments تغییر
dachi تغییر پا
variation تغییر
fluctuation تغییر
stationary بی تغییر
variations تغییر
innovation تغییر
varies تغییر کردن
changeable قابل تغییر
peripeteia تغییر ناگهانی
kaleidoscopes تغییر پذیربودن
variability تغییر پذیری
vary تغییر کردن
altertive تغییر دهنده
transforming تغییر شکل
alterable قابل تغییر
secular change تغییر قرنی
transformed تغییر شکل
change of speed تغییر سرعت
transform تغییر شکل
reversal shift تغییر وارون
alterant تغییر دادنی
change of place تغییر مکان
transformation تغییر شکل
palingenesis تغییر شکل
changeable تغییر پذیر
nonreversal shift تغییر ناوارون
rebus sic stautibus تغییر شکل
modifying تغییر دادن
variations تغییر ناپایداری
modify تغییر دادن
modifies تغییر دادن
displacement تغییر مکان
displacement تغییر موضع
change in demand تغییر تقاضا
change in supply تغییر عرضه
variation تغییر ناپایداری
change spin چرخیدن با تغییر پا
automatic take تغییر پایگاه
transformation عمل تغییر
behavior modification تغییر رفتار
coefficient of variation ضریب تغییر
cinversion تغییر شکل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com