Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
input coupling	تزویج اولیه
Other Matches
Ideal City	[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication	گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data	دادههای اولیه عناصر اولیه
clutch	تزویج
progation	تزویج
interconnection	تزویج
clutched	تزویج
coupling	تزویج
clutches	تزویج
clutching	تزویج
restoration	احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
couple	تزویج شدن
couples	تزویج شدن
coupling impedance	امپدانس تزویج
clutch coupling	تزویج کلاج
impedance coupling	تزویج پیچک
coupled	تزویج شدن
electron coupling	تزویج الکترونی
sleeve coupling	تزویج مفصلی
critical coupling	تزویج بحرانی
couple switch	کلید تزویج
coupling of circuits	تزویج مدارات
electric coupling	تزویج الکتریکی
electromagnetic coupling	تزویج الکترومغناطیسی
inductive flux linkage	تزویج القائی
inductance coupling	تزویج اندوکتانس
feedback	تزویج معکوس
charge coupled device	اسباب تزویج علامت
coupling coil	سیم پیچ تزویج
couple back	معکوس تزویج شدن
acoustic coupler	تزویج کننده صوتی
coupling instability	نااستواری پیوست تزلزل تزویج
railroad coupling	پیوست یا تزویج راه اهن
clutch	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlocks	اتصال دادن تزویج شدن
clutches	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlock	اتصال دادن تزویج شدن
clutched	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
clutching	تزویج یا پیوستن دو عضومتحرک کلاج
interlocking	اتصال دادن تزویج شدن
interlocked	اتصال دادن تزویج شدن
basic issue list	اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism	مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
ccd	اسباب تزویج علامت حافظه با اطلاعات چرخان دستگاه با بار جفت شده
cybernation	کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
coupling transformer	ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
initial	اولیه
initialing	اولیه
dispersion	اولیه
initialled	اولیه
initialling	اولیه
fundamental	اولیه
preliminary	اولیه
primal	اولیه
elementary	اولیه
raw	اولیه
basic	اولیه
basics	اولیه
initials	اولیه
primeval	اولیه
preliminaries	اولیه
rudimentary	اولیه
initialed	اولیه
first generation	اولیه
earliest	اولیه
early	اولیه
primary	اولیه
primitive	اولیه
input terminal	ترمینال اولیه
input time	زمان اولیه
input transformer	ترانسفورماتور اولیه
input voltage	ولتاژ اولیه
pre assembly	نصب اولیه
input unit	واحد اولیه
first aid	کمکهای اولیه
initial strength	استحکام اولیه
embryonic	نارس اولیه
input translator	مترجم اولیه
primery voltage	ولتاژ اولیه
input capacitance	فرفیت اولیه
Aborigine	ساکن اولیه
base loading	بار اولیه
initial mass	جرم اولیه
initial velocity	سرعت اولیه
initialize	مقداردهی اولیه
first notions	تصورات اولیه
first cost	هزینه اولیه
first cause	علت اولیه
first aids	کمکهای اولیه
input admittance	ادمیتانس اولیه
input attenuation	میرائی اولیه
historical costs	هزینه اولیه
i.c.	حالت اولیه
initial level	سطح اولیه
initial cost	هزینه اولیه
initial condition	شرط اولیه
initial condition	شرایط اولیه
opening capital	سرمایه اولیه
initial capital	سرمایه اولیه
initial point	نقطه اولیه
initial acceleration	شتاب اولیه
initial reserves	ذخایر اولیه
incunabula	مراحل اولیه
initial value	مقدار اولیه
feed stock	مواد اولیه
input attenuation	دمفونگ اولیه
input capacitor	خازن اولیه
breaking down train	راه اولیه
basic standard	استاندارد اولیه
input speed	سرعت اولیه
initial speed	سرعت اولیه
basic speed	سرعت اولیه
basic size	اندازه اولیه
basic requisition number	درخواست اولیه
input reactance	راکتانس اولیه
basic data	اطلاعات اولیه
input signal	سیگنال اولیه
basic branch	رسته اولیه
input stage	طبقه اولیه
input noise	پارازیت اولیه
input information	اطلاعات اولیه
input circuit	مدار اولیه
input coordinate	مختصات اولیه
drawing key	طرح اولیه
input current	جریان اولیه
input data	دادههای اولیه
cogging train	مسیر اولیه
input diode	دیود اولیه
input drift	رانش اولیه
input electrode	الکترود اولیه
input frequency	فرکانس اولیه
input function	تابع اولیه
input gap	فاصله اولیه
input tape	نوار اولیه
primery coil	پیچک اولیه
radix	سرچشمه اولیه
elementary cell	پیل اولیه
raw data	دادههای اولیه
archetypes	نمونه اولیه
archetype	نمونه اولیه
raw products	محصولات اولیه
raw statistics	امارهای اولیه
prototypes	نمونه اولیه
roughed slab	برامن اولیه
proto planets	سیارههای اولیه
proto galaxy	کهکشان اولیه
priority processing	پردازش اولیه
primery current	جریان اولیه
primery obligation	تعهدات اولیه
primery terminal	ترمینال اولیه
primitive element	عنصر اولیه
primogenitors	اجداد اولیه
stocked	ماده اولیه
stocked	ذخیره اولیه
stock	ماده اولیه
stock	ذخیره اولیه
blueprints	طرح اولیه
blueprint	طرح اولیه
rudiment	اولیه ابتدایی
self aid	کمکهای اولیه
integral	تابع اولیه
layouts	طرح اولیه
layout	طرح اولیه
primes	نخستین اولیه
primed	نخستین اولیه
prime	نخستین اولیه
originals	نسخه اولیه
original	نسخه اولیه
velocities	سرعت اولیه
velocity	سرعت اولیه
parent	یکان اولیه
prototype	نمونه اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .	ما یه اولیه از من کار از تو
scheme	طرح اولیه
basic agreement	توافق اولیه
frame agreement	توافق اولیه
skeleton agreement	توافق اولیه
outline agreement	توافق اولیه
preliminiary work	کار اولیه
primary cognizance	شناختهای اولیه
primary electron	الکترون اولیه
primary industries	صنایع اولیه
primary inputs	دادههای اولیه
primary inputs	نهادههای اولیه
base rate	ارزش اولیه
base rates	ارزش اولیه
primary emission	صدور اولیه
stuff	ماده اولیه
primary center	مرکز اولیه
prereduction	کاهش اولیه
master agreement	توافق اولیه
inputted	سیگنال اولیه
pre loading	بارگیری اولیه
input	سیگنال اولیه
pre load	بار اولیه
input	توان اولیه
primitive	انسان اولیه
raw materials	مواد اولیه
primary products	محصولات اولیه
primary standard	استاندارد اولیه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com