English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
submit تسلیم شدن تقدیم داشتن
submits تسلیم شدن تقدیم داشتن
submitted تسلیم شدن تقدیم داشتن
submitting تسلیم شدن تقدیم داشتن
Other Matches
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
offer تقدیم داشتن
offered تقدیم داشتن
offers تقدیم داشتن
put تقدیم داشتن
puts تقدیم داشتن
putting تقدیم داشتن
renders تسلیم داشتن دادن
render تسلیم داشتن دادن
rendered تسلیم داشتن دادن
deliveries تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
delivery تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
to give up the ghost جان تسلیم کردن روح تسلیم کردن
offer تقدیم
permutation تقدیم
offers تقدیم
offered تقدیم
permutations تقدیم
presentation تقدیم
presentations تقدیم
propounding تقدیم کردن
propounds تقدیم کردن
rededication تقدیم مجدد
yours respectfully با تقدیم احترامات
yours f. با تقدیم احترامات
hold forth <idiom> تقدیم کردن
propound تقدیم کردن
phase lead تقدیم فاز
presentation of credentials تقدیم استوارنامه
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
tender تقدیم کردن پیشنهاد
proffered تقدیم پیشنهاد کردن
proffer تقدیم پیشنهاد کردن
proffering تقدیم پیشنهاد کردن
proffers تقدیم پیشنهاد کردن
tendered تقدیم کردن پیشنهاد
to bring up تقدیم یا مطرح کردن
tendering تقدیم کردن پیشنهاد
prolepsis تقدیم یا تقدم امری
tenderest تقدیم کردن پیشنهاد
to offer تقدیم کردن [دادن]
libations تقدیم شراب به حضور خدایان
to pay one's respects to احترامات خود را به ........تقدیم کردن
presentative قابل تقدیم درک کردنی
libation تقدیم شراب به حضور خدایان
transposal پس وپیش سازی تقدیم وتاخیر جابجاشدگی
assessments تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
livery تسلیم
compromis تسلیم
deference تسلیم
consignation تسلیم
self submission تسلیم
liveries تسلیم
delivery تسلیم
resignations تسلیم
resignation تسلیم
submission تسلیم
compliance تسلیم
surrendering تسلیم
capitulation تسلیم
quietism تسلیم
non resistance تسلیم
deliveries تسلیم
resigns تسلیم
surrenders تسلیم
rendition تسلیم
renditions تسلیم
surrender تسلیم
resign تسلیم
surrendered تسلیم
to express one's heartfelt قبلا سپاس گزاری کردن تشکرات قلبی خودرا تقدیم کردن
submits تسلیم کردن
submit تسلیم کردن
unrelenting تسلیم نشدنی
irrefragable تسلیم نشدنی
surrendered تسلیم شدن
to give in تسلیم شدن
acquiescently از روی تسلیم
surrender تسلیم شدن
obeys تسلیم شدن
throw in the towel <idiom> تسلیم شدن
hand on تسلیم کردن
hand over تسلیم کردن
acquiescing تسلیم شدن
acquiesces تسلیم شدن
incompliance عدم تسلیم
acquiesced تسلیم شدن
betray تسلیم کردن
acquiesce تسلیم شدن
capitulates تسلیم شدن
obey تسلیم شدن
obeyed تسلیم شدن
capitulating تسلیم شدن
obeying تسلیم شدن
capitulated تسلیم شدن
infeoff تسلیم کردن
surrendering تسلیم شدن
prehension گرفتن تسلیم
resignedly با تسلیم به قضا
time yield limit حد تسلیم زمانی
time yield تسلیم زمانی
tap out تسلیم شدن
submission of a claim تسلیم دادخواست
consign تسلیم کردن
consigned تسلیم کردن
consigning تسلیم کردن
consigns تسلیم کردن
self surrender تسلیم نفس
to cry craven تسلیم شدن
submitted تسلیم کردن
lodgement تسلیم عرضحال
capitulation تسلیم بلاشرط
submitting تسلیم کردن
inexorable تسلیم نشدنی
surrenders تسلیم شدن
to give in charge تسلیم کردن
to give ground تسلیم شدن
to fork over تسلیم کردن
never say die تسلیم نشو
to deliver up تسلیم کردن
to submit to تسلیم شدن
recreant تسلیم شونده
capitulate تسلیم شدن
give up تسلیم کردن
committed تسلیم کردن
give in تسلیم شدن
commit تسلیم کردن
betrays تسلیم کردن
pushover زود تسلیم
yielder تسلیم کننده
betraying تسلیم کردن
to put by تسلیم نشدن
quitting تسلیم شدن
quit تسلیم شدن
addicted تسلیم شده
hold the line <idiom> تسلیم نشدن
extraditable تسلیم کردنی
yield stress تنش تسلیم
delivering تحویل تسلیم
betrayed تسلیم کردن
yeild point نقطه تسلیم
yield point نقطه تسلیم
committing تسلیم کردن
to knock under تسلیم شدن
commits تسلیم کردن
give oneself up <idiom> تسلیم شدن
yielding تسلیم شدن
compliant character منش تسلیم گر
Unconditional surrender. تسلیم بلاشرط
give up <idiom> تسلیم شدن
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
petitioned عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petition عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitioning عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
petitions عریضه عرضحال دادخواست دادن تقدیم عرضحال
yields تسلیم کردن یا شدن
committed for trial تسلیم متهم به دادگاه
extraditable ایجاب کننده تسلیم
vouchsafe تسلیم شدن عطاکردن
vouchsafed تسلیم شدن عطاکردن
yielded تسلیم کردن یا شدن
ego trips تسلیم به هوای نفس
ceding تسلیم کردن صرفنظرکردن از
vouchsafing تسلیم شدن عطاکردن
cede تسلیم کردن صرفنظرکردن از
cedes تسلیم کردن صرفنظرکردن از
vouchsafes تسلیم شدن عطاکردن
yielding تسلیم شدگی فلز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com