English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
throatlatch تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
Other Matches
leash افسار سگ وحیوانات مشابه افسار بستن
leashes افسار سگ وحیوانات مشابه افسار بستن
fieldsman کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
strapping تسمه زنی تسمه زده
strap تسمه تسمه چرمی نوار
straps تسمه تسمه چرمی نوار
straps تسمه رکاب تسمه
strap تسمه رکاب تسمه
greshams law زیرا مردم پول بد راخرج میکنند و پول خوب رانگاه می دارند
chimney-throat گلوی دودکش
skew throat گلوی مورب
skew throat گلوی اریب
collars گلوی چوب لاکراس
collar گلوی چوب لاکراس
bibs محافظ گلوی شمشیرباز
To grip someone by the throat . گلوی کسی را گرفتن
hog dress بریدن گلوی شکار
throaty دارای گلوی بزرگ
bib محافظ گلوی شمشیرباز
strangle گلوی کسی را فشردن
throatier دارای گلوی بزرگ
throatiest دارای گلوی بزرگ
inverted siphon شتر گلوی وارونه
scrag گلوی کسی یا چیزی راگرفتن
To clear ones throat. سینه ( گلوی ) خود را صاف کردن
To try to strangle someone . گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
tympanic bone استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
chuck گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
beam anchor تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
chucked گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
sizar دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
manifolder ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
nephrotomy چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
sizer دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
dowel میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
intertie تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
land bank بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
headstay سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
manifold writer ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pass book برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
tethering افسار
spanned افسار
harness افسار
spanning افسار
head stall افسار
rein افسار
tether افسار
span افسار
spans افسار
tethered افسار
tethers افسار
harnessed افسار
bridles افسار
bridling افسار
halter افسار
bridle افسار
halters افسار
martingale افسار
bridled افسار
tie down افسار
harnessing افسار
havelock روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
heliostat چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
rampant <adj.> افسار گسیخته
libertine افسار گسیخته
towing bridle افسار یدک
libertinage افسار گسیختگی
libertines افسار گسیخته
tackle افسار کردن
harnessed افسار زدن
harness افسار زدن
harnessing افسار زدن
tackles افسار کردن
tackled افسار کردن
tackling افسار کردن
bezel حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
runaway inflation تورم افسار گسیخته
halters افسار کردن پالهنگ
rein لجام افسار کردن
tethers وسعت افسار کردن
tethering وسعت افسار کردن
halter افسار کردن پالهنگ
tethered وسعت افسار کردن
tether وسعت افسار کردن
Omerta [قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
gobo نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
Zeal without knowledge is a runaway horse . <proverb> جانفشانى و تعصب جاهلانه ,همچون اسبى افسار گسیخته است .
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .
straps تسمه
flat bar تسمه
garth تسمه
halter تسمه
belt conveyor تسمه
whang تسمه
thong تسمه
strap تسمه
thongs تسمه
hoops تسمه
hoop تسمه
plates تسمه
latchet تسمه
lashed تسمه
belt تسمه
halters تسمه
lashes تسمه
strop تسمه
fan belt تسمه
belts تسمه
fan belts تسمه
plate تسمه
belted تسمه
lash تسمه
strapless بی تسمه
cincture تسمه
laminated spring فنر تسمه
link belt تسمه رابط
hoop iron تسمه اهنی
leather belt تسمه چرمی
strapper تسمه کار
strapper تسمه بند
abrasive belt tension کشش تسمه
saddle strap تسمه زین
strap for battery plate تسمه صفحه
plate strap تسمه صفحه
cleat تسمه چوبی
cleat تسمه فلزی
link belt تسمه اتصال
v belt تسمه ذوزنقهای
slings تسمه اتصال
slinging تسمه اتصال
fan belt تسمه پروانه
slings تسمه تفنگ
fan belts تسمه پروانه
lashing تسمه کشی
sling تسمه تفنگ
gripe تسمه قایق
sling تسمه اتصال
conveyor belts تسمه نقاله
slinging تسمه تفنگ
hoop تسمه زدن
hoops تسمه زدن
pulley فلکه تسمه
pulleys فلکه تسمه
belt نوارفشنگ تسمه
belted نوارفشنگ تسمه
belts نوارفشنگ تسمه
conveyor belt تسمه نقاله
lanyards تسمه یا طناب
lanyard تسمه یا طناب
double belt تسمه دوبل
arlbery strap تسمه ایمنی
drive belt تسمه محرک
ribbon تسمه تراشه
driving belt تسمه گرداننده
earthing strap تسمه زمین
elevator belt تسمه بالابر
eye bar تسمه سرپهن
flat iron اهن تسمه
crossed belt تسمه عرضی
ribbons تسمه تراشه
strap تسمه فلزی
buckles تسمه فلزی
capstan چرخ تسمه
buckled تسمه فلزی
buckle تسمه فلزی
straps تسمه فلزی
slings بند تسمه تفنگ
angel-bead تسمه ی زوار نبش
sling بند تسمه تفنگ
slinging بند تسمه تفنگ
lashing تسمه کشی بار
band wheel چرخ تسمه خور
fan belts تسمه پروانه موتور
drive capstan چرخ تسمه محرک
fan belt تسمه پروانه موتور
bail کفیل گرفتن تسمه
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
rand بصورت نوار یا تسمه دراوردن
martingale تسمه زیر گردن اسب
abrasive belt نوار یا تسمه سنگ سمباده
conveyor type furnace کوره نوع تسمه نقالهای
unstrap از بند یا تسمه رها کردن
bands تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
band تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
abrasive belt tension کشش تسمه سنگ سمباده
arch-band [نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
straps باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
strap باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
keeper تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keepers تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
gaiting strap تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
thoroughbrace تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
tape line تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com