Dictiornary-Farsi | تسهیلات عمومی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
public facilities	تسهیلات عمومی
public utilities	تسهیلات عمومی


Other Matches

facilities	تسهیلات
convenience	تسهیلات
conveniences	تسهیلات
library facilities	تسهیلات کتابخانهای
cryptofacility	تسهیلات رمز
credit facilities	تسهیلات اعتباری
facilities	تسهیلات ساختمانها
host	تهیه تسهیلات ورزشی
hosted	تهیه تسهیلات ورزشی
hosts	تهیه تسهیلات ورزشی
utilities	تسهیلات زندگی مانند اب
hosting	تهیه تسهیلات ورزشی
general quarters	اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduces	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware	ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
handlers	یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
handler	یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
qube	تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
general orders	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose	کارهای عمومی مصارف عمومی
ecom	Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
reciprocal agreement	قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
consolidated dining facility	تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
european atomic energy community	جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
common carrier	موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common control	کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
commonest	:عمومی
commonest	عمومی
general	عمومی
generals	عمومی
popular	عمومی
oecumenical	عمومی
hackneyed	عمومی
rife	عمومی
widest	عمومی
wider	عمومی
generic	عمومی
the public voice	عمومی
general porpose	عمومی
overt	عمومی
common user	عمومی
wide	عمومی
commoners	عمومی
commoners	:عمومی
public	عمومی
outlined	خط عمومی
outlines	خط عمومی
outlining	خط عمومی
ecumenic	عمومی
common	عمومی
outline	خط عمومی
universal	عمومی
common	:عمومی
mass poverty	فقر عمومی
general paralysis	فلج عمومی
open court	محکمه عمومی
mintster of public works	وزیرکارهای عمومی
plebiscites	اراء عمومی
overhead costs	هزینههای عمومی
plebiscite	اراء عمومی
official submission	مناقصه عمومی
general amnesty	عفو عمومی
open house	جشن عمومی
general cargo	بار عمومی
general practitioner	پزشک عمومی
public opinion	افکار عمومی
public relations	روابط عمومی
general assembly	مجمع عمومی
in the sight of the public	در انظار عمومی
commonwealths	ثروت عمومی
commonwealth	ثروت عمومی
public sector	بخش عمومی
general allotment	اختصاصات عمومی
g/a	خسارت عمومی
public schools	مدارس عمومی
general act	سند عمومی
general ability	توانایی عمومی
dispensary	داروخانه عمومی
dispensaries	داروخانه عمومی
pissoir	مستراح عمومی
plaza	میدان عمومی
overheads	هزینههای عمومی
office	شغل عمومی
offices	شغل عمومی
public nuisances	مزاحمت عمومی
public nuisance	مزاحمت عمومی
general election	انتخابات عمومی
general elections	انتخابات عمومی
folkway	طرزفکر عمومی
folkway	احساسات عمومی
general strikes	اعتصاب عمومی
general strike	اعتصاب عمومی
fourth estate	مطبوعات عمومی
potlatch	جشن عمومی
public welfare	رفاه عمومی
common purse	وجوه عمومی
general outpatient clinic	درمانگاه عمومی
common items	قطعات عمومی
general meeting	گردهمایی عمومی
common hardware	قطعات عمومی
general intelligence	هوش عمومی
general outpost	پاسدار عمومی
general paresis	فلج عمومی
counsel for the crown	وکیل عمومی
general plan	نقشه عمومی
prosecture	وکیل عمومی
general grant	کمک عمومی
common labour	کارگر عمومی
common language	زبان عمومی
general mobilization	بسیج عمومی
general support	پشتیبانی عمومی
common user	خدمات عمومی
common user items	اقلام عمومی
general message	پیام عمومی
general meeting	مجمع عمومی
general meeting	جلسه عمومی
comulative action	اثر عمومی
common parts	قطعات عمومی
consolidated annuities	دیون عمومی
common nuisance	اضرار عمومی
general factor	عامل عمومی
general equilibrium	تعادل عمومی
general education	اموزش عمومی
general supplies	تدارکات عمومی
general supplies	اماد عمومی
alameda	گردشگاه عمومی
general tariff	تعرفه عمومی
general theory	نظریه عمومی
general depot	امادگاه عمومی
general depot	انبار عمومی
vogue	عمومی ورایج
general welfare	رفاه عمومی
latrine	مستراح عمومی
general damage	خسارت عمومی
common grid	شبکه عمومی
general stock	سهام عمومی
collective call sign	معرف عمومی
checkup	معاینه عمومی
central war	جنگ عمومی
cameralistic science	مالیه عمومی
general psychology	روانشناسی عمومی
general quarters	اسایشگاههای عمومی
general register	ثبات عمومی
general relativity	نسبیت عمومی
general reserve	احتیاط عمومی
general staff	ستاد عمومی
encyclic	عمومی دوری
general concepts	تدبیر عمومی
generalizing	عمومی کردن
uniform	عمومی متحدالمال
social good	کالاهای عمومی
state property	اموال عمومی
suffrage universal	حق رای عمومی
burdens	هزینه عمومی
burden	هزینه عمومی
GHQ	ستاد عمومی
general requirements	نیازهای عمومی
bussing	مسیر عمومی
generality	افهار عمومی
generalities	افهار عمومی
uniforms	عمومی متحدالمال
prevailing	عمومی متداول
generalizes	عمومی کردن
generalize	عمومی کردن
generalising	عمومی کردن
generalises	عمومی کردن
generalised	عمومی کردن
collective	مشترک عمومی
public warehouse	انبار عمومی
quasi public	نیمه عمومی
reason of state	مصالح عمومی
records depository	بایگانی عمومی
outline	خط مقاومت عمومی
respublica	رفاه عمومی
rule of thumb	قانون عمومی
bath-house	حمام عمومی
baths	استخر عمومی
public baths	استخر عمومی
outlining	خط مقاومت عمومی
outlines	خط مقاومت عمومی
busses	مسیر عمومی
bussed	مسیر عمومی
busing	مسیر عمومی
buses	مسیر عمومی
bused	مسیر عمومی
bus	مسیر عمومی
outlined	خط مقاومت عمومی
public expenditures	مخارج عمومی
public enterprises	موسسات عمومی
public law	حقوق عمومی
public domain	خط مشی عمومی
public deposits	سپردههای عمومی
public place	محل عمومی
public place	مکان عمومی
public policy	سیاست عمومی
public decency	عفت عمومی
public debt	قرضه عمومی