Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 132 (8 milliseconds)
English	Persian
biological treatment	تسویه زیستی
Other Matches
organic	زیستی
biologically	زیستی
biological	زیستی
subsistence	زیستی
biosocial	زیستی- اجتماعی
biotonus	تونوس زیستی
biotic succession	پیاپی زیستی
biotic succession	تواتر زیستی
biocinosis	مجتمع زیستی
biologism	زیستی نگری
biological system	سازگان زیستی
biosystem	نظام زیستی
biotic element	عنصر زیستی
biosystem	سازگان زیستی
bioluminescence	لومینانس زیستی
biostimulant	انگیزای زیستی
biorhythm	چرخه زیستی
biostimulant	محرک زیستی
biophysical	زیستی- فیزیکی
biological extinction	انقراض زیستی
biological monitoring	فرابینی زیستی
biological magnification	بزرگنمایی زیستی
biological extinction	نابودی زیستی
biological correlation	همبستگی زیستی
biological agent	عامل زیستی
biological sciences	علوم زیستی
biological potential	توان زیستی
biogenesis	پدیدایی زیستی
biofeedback	پس خوراند زیستی
biofacies	رخساره زیستی
bioerosion	فرسایش زیستی
bioerosion	فرسودگی زیستی
biochemical	زیستی- شیمیایی
biological shield	حفاظ زیستی
biological shield	سپر زیستی
biological system	نظام زیستی
biological pollution	الودگی زیستی
biotype	سنخ زیستی
biological clock	ساعت زیستی
biogeography	جغرافیای زیستی
life science	دانش زیستی
life science	علوم زیستی
life sciences	دانش زیستی
life sciences	علوم زیستی
existence load	بار زیستی
existence load	بار اقلام زیستی
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
biogeochemistry	زمین شیمی زیستی
bionics	علم فرایندای زیستی
bioclimatology	اقلیم شناسی زیستی
bioinorganic chemistry	شیمی معدنی زیستی
biological classification	رده بندی زیستی
defense subsistence supply center	مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
adjustment	تسویه
liquidation	تسویه
settles	تسویه
settle	تسویه
clearings	تسویه
clearing	تسویه
settlement	تسویه
adjustments	تسویه
settlements	تسویه
environmental refugee	پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
settlement terms	شرایط تسویه
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
checking out	تسویه حساب
realization account	حساب تسویه
settlement day	روز تسویه
settlement of credit	تسویه اعتبار
settlement of disputes	تسویه منازعات
judicial settlement	تسویه قضایی
arrangements	حل و فصل تسویه
liquidates	تسویه کردن
liquidated	تسویه کردن
liquidate	تسویه کردن
solutions	تادیه تسویه
solution	تادیه تسویه
adjust	تسویه نمودن
settlements	تسویه پرداخت
compromising	تسویه کردن
compromises	تسویه کردن
compromise	تسویه کردن
settlement	تسویه پرداخت
clearings	تسویه تسطیح
clearing	تسویه تسطیح
offsetting	تسویه کردن
offset	تسویه کردن
liquidating	تسویه کردن
liquidised	تسویه کردن
defrays	تسویه کردن
defraying	تسویه کردن
liquidising	تسویه کردن
defray	تسویه کردن
liquidity	تسویه پذیری
liquidizing	تسویه کردن
liquidizes	تسویه کردن
defrayed	تسویه کردن
liquidises	تسویه کردن
liquidized	تسویه کردن
arrangement	حل و فصل تسویه
liquidize	تسویه کردن
automatic treatment	تسویه خودکار
amicable settlement	تسویه دوستانه
retiring a bill	براتی را تسویه کردن
full and final settlement	تسویه تمام و کمال
liquidator	سرپرست تسویه حساب
clearing houses	دفتر تسویه حساب
offscouring	چیز تسویه شده
liquidators	سرپرست تسویه حساب
date of change of acountability	تاریخ تسویه حساب
pay off	تسویه کردن پرداخت
clearing house	دفتر تسویه حساب
chemotrophic treatment	تسویه خوراک ساخت شیمیایی
adjusting	تسویه نمودن مطابق کردن
adjusts	تسویه نمودن مطابق کردن
pony	ریز تسویه حساب کردن
ponies	ریز تسویه حساب کردن
wind up <idiom>	به پایان رساندن ،تسویه کردن
poney	ریز تسویه حساب کردن
pay up	حسابهای معوقه را تسویه کردن
Bank for International Settlements [BIS]	بانک تسویه پرداخت بین المللی
settlement by abandonment	تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
We will be checking out around noon.	ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
pacific settlement	تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
clearance	تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
To pay off someone. To settle old scores with someone.	با کسی تسویه حساب کردن ( انتقام جویی کردن )
clear	ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer	ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearest	ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears	ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com