English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (2 milliseconds)
English Persian
entomotomy تشریح حشرات
Other Matches
vivisect موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
insecta حشرات
moths حشرات موذی
exterminator دافع حشرات
insectifuge دفع حشرات
insect vectors حشرات بیماری زا
moth حشرات موذی
exterminators دافع حشرات
disinfestation دفع حشرات
stinger نیش حشرات
dipteron حشرات دوبال
flyblow نوزاد حشرات ومگس
chrysalis شفیره حشرات جوانه
chrysalises شفیره حشرات جوانه
elytrum قاب یا بال حشرات
elytron قاب یا بال حشرات
disinfestant ماده کشنده حشرات
gressorial وابسته به حشرات دونده
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
flyblown الوده بتخم حشرات
insectile در معرض هجوم حشرات
insect vectors حشرات ناقل بیماری
neuroptera حشرات عصبی الجناح
homopteran حشرات نیم بال
holometabolism دگردیسی کامل حشرات
verminous پر از حشرات یا جانوران موذی
vermin جانور افت حشرات موذی
lygus bug انواع حشرات کوچک مکنده
disinfest حشرات موذی را دفع نمودن
biocid قاطع حیات کشنده حشرات
verminate تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
haustellum الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
leafhopper انواع حشرات ازراسته نیم بالان
flies blow meat حشرات روی گوشت تخم میگذارند
dactylus بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
smudging ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges ایجاد دود برای دفع حشرات
smudged ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge ایجاد دود برای دفع حشرات
forewing هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
acetabulum محل اتصال پای حشرات ببدن لولهء
paedogenesis تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
illustrations تشریح
analysis تشریح
anatomies تشریح
surgery تشریح
dissection تشریح
anatomy تشریح
illustration تشریح
surgeries تشریح
imshi فروارده نفتی که برای راندن مگس و حشرات دیگربکارمیبرند
problem description تشریح مسئله
dissects تشریح کردن
dissecting تشریح کردن
dissected تشریح کردن
dissect تشریح کردن
neurotomy تشریح اعصاب
non descript تشریح ناپذیر
discussions تشریح مطالب
zootomy تشریح حیوانات
description توصیف تشریح
innuendoes یعنی تشریح
anatomically از روی تشریح
analyze تشریح کردن
autopsies تشریح مرده
innuendos یعنی تشریح
anatomy مبحث تشریح
anatomist تشریح کننده
innuendo یعنی تشریح
autopsy تشریح مرده
dissecting knife چاقوی تشریح
descriptions توصیف تشریح
discussion تشریح مطالب
anatomies مبحث تشریح
dissector تشریح کننده
anatomize تشریح کردن
page description language زبان تشریح صفحه
syntax language زبان تشریح نحو
pdl زبان تشریح صفحه
tree surgery تشریح علمی درخت
anatomist متخصص علم تشریح
anatomically مطابق علم تشریح
embryotomy تشریح جنین درزهدان
autopsies تشریح نسج مرده
aerography علم تشریح هوا
autopsy تشریح نسج مرده
hypotyposis تشریح مجسم کننده
d. anatomy تشریح مشاهدهای یا تبصیری
catling چاقوی تشریح یاجراحی
phytotomy برش و تشریح گیاه
gnosticize ازراه عرفان تشریح کردن
vivisector تشریح کننده جانور زنده
prosector تشریح کننده بدن مرده
kinesiology تشریح حرکات بدنی انسان
body snatcher کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
White Papers کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
haustellate دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
ethnography تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
explained variance واریانس تشریح شده تغییرات بیان شده
vivisectional زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisection زنده شکافی تشریح جانور زنده
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
analyzing پاره پاره کردن تشریح کردن
analyses پاره پاره کردن تشریح کردن
analysing پاره پاره کردن تشریح کردن
analyse پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzed پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzes پاره پاره کردن تشریح کردن
analysed پاره پاره کردن تشریح کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com